مژده ای دل که مسیحا نفسی می‌آید / سیاه‌مشق لهجه‌دار شیخاص

اسکن اصلی: اینجا
بعد از ادیت فتوشاپی در مهر ۱۴۰۰: اینجا
لینک فیسبوکی: اینجا
گفتنی است: این یکی از سه اثری است که برای تذهیب به زهرا بیات دادم و در دوسالانهٔ قزوین عنوان کرد که بدون اینکه کاری رویش بکند، به حسین امانی داده است. پس از یک سال و اندی پیگیری امانی برایم پست کرد که در ۲۳ آذر ۹۸ به دستم رسید.

قصارمشق جدید شیخ روی مصراع: به خواری منگر ای منعم ضعیفان و نحیفان را

لینک فیسبوکی:
https://www.facebook.com/photo.php?fbid=463815713736986&set=a.248361618615731.53519.247710328680860&type=1&theater
اسکن اصلی:
http://mashq.persiangig.com/9207/sheikh_beKHaariMangar_Skan2_18x28_q9mm~r320.jpg

میر من! / خط بنده و تذهیب مهرداد لطفی‌پور

دستمزد تذهیب: ۱۰۰ ه.ت
سرنوشت: فروش به ثـَمن بخش به غیاث علوی به همراه شماری از آثار خوشنویسیم برای تأمین بخشی از نیاز مالیم به ده میلیون تومان بابت خرید پنج تراک موسیقی در اسفند ۹۱
= اجرای دوم این چلیپا قبل از تذهیب همراه با مصراعی از آن در قالب قصارمشق
= اجرای دوم بعد از برش افقی چلیپا و تبدیلش به چهار سطر افقی و جاسازی قصارمشق در میان آنها توسط اسدالله فقیهی و تذهیب اثر!
= اجرای سوم چلیپا بعد از تذهیب توسط نسرین حقیقت
= لینک فیسبوکی

سطر رضا شیخ محمدی / نگاشته‌شده در بهمن 82 / قبل و بعد از تذهیب

شعر حافظ
تذهیب: استاد رامین مرآتی و تیمش در کرج
لینک مرتبط: اینجا
لینک فیسبوکی

اسکن قبل و بعد از تذهیب یک سطر از خطوط سال 83 شیخ

سمت راست: شعر: حافظ / از سطور تکلیف‌شده برای تحریر در جلسهء دعای توسّل هفتگی خوشنویسان قم در سال ۸۳ / رنگ کاغذ: انجام‌شده بعد از تحریر توسط رنگ جوهر عمل‌آوری ‌شده توسط امیر عاملی / سمت چپ: همان قطعهء سمت راست پس از تذهیب توسط استاد رامین مرآتی و تیم کارگاهش در کرج / لینک مرتبط: یازده سطر از من با تذهیب استاد رامین مرآتی
لینک فیسبوکی: اینجا

قصارمشق شیخ و نگارگری اسدالله فقیهی بادجانی

قصارمشق: رضا شیخ محمّدی / شعر حافظ / تحریر: فروردین ۹۲ / انتخاب مضمون: جلسهء مدرّسین انجمن خوشنویسان قم برای نگارش اعضا. جالب است که در جلسهء مزبور که اجراها را با دستگاه ویدئوپروژکشن انجمن روی دیوار به نمایش درآوردند و حسین میرزایی بازرس سابق انجمن که شکسته‌نویس خوبی هم بود ولی گرایش به کار گرافیک و عکاسی یافت، مسئول نمایش قطعات بود و مدام با حرکات شیطنت‌آمیزی موس را حرکت می‌داد و یا زوم‌های چشم‌آزار می‌کرد. وقتی نوبت نگارش قطعهء بنده شد، آنقدر زوم کرد که تیغکاری‌ها و مرمّت‌ها بزرگنمایی شد و جدّیّت کار لوث شد. حتی تصویر را به صورت زودرسی رد کرد و گفت: نمایش خط شیخ کافی است! که علیرضا بخشی رئیس انجمن عنوان کرد که ترکیب شیخ جای برای بحث بیشتر دارد. برخی از خانم‌های مدرّس مثل خانم آهنی و پوریزدانپرست به برخی جذابیت‌های ترکیب اشاره کردند؛ ولی در مجموع آن اتفاقی که مدّنظر بنده بود نیفتاد و این ترکیب، ترکیب برتر و ناسخ دیگر تراکیب شناخته و اعلام نشد که البته هالهء طنزی که گرد شخصیت و نام بنده را فراگرفته است، در این میان بی‌تأثیر نیست. عجیب است که منی که خود به این امر دامن می‌زنم، به جای ملامت خویش و «خودشکنی»ُ دلگیر از جمع فاصله می‌گیرم و با نفرت و بغض، «آینه‌شکنی» می‌کنم و با زدن از شکم زن و بچه به تذهیب آثار ملامت‌شده می‌پردازم و با خودگویی و خودخندی، خودم را تسلّی می‌دهم و به خیال واهی خویش از آن جمع که هیچکدامشان پیگیر آثار تحریرشده‌شان نیستند، انتقام می‌گیرم در حالی که آنان بعد از ختم جلسه به منازل خود رفته‌اند و این منم که به در و دیوار پنجول می‌کشم و خودخوری می‌کنم...
به هر تقدیر اثر فوق را با صرف ۲۰۰ هزار تومان به زیور نگارگری و گل و مرغ و مینیاتور اسدالله فقیهی بادجانی آراستم و هر جا بتوانم ارائه می‌کنم و پخش و پلایش می‌کنم تا کمی آرام بگیرم؛ اگر بگیرم.

سطر «وفا کنیم» شیخ

خط رضا شیخ محمدی / نگاشته‌شده در مرداد ۸۳ / شعر: حافظ.
از سطور تکلیفی یکی از جلسات دعای توسل خوشنویسان قم در شب‌های چهارشنبه که اکثرا" در منزل علیرضا بخشی یا علی رضائیان ترتیب می‌یافت/ کاغذ با رنگ «جوهر» که از امیر عاملی گرفتم، بعد از نوشتن، رنگ شده است.
سرنوشت اصل قطعه: در آرشیو بنده نیست و اهمیتی هم ندارد. همین اسکن که جایی هم نمی‌گیرد و به مرور دچار فرسایش نمی‌شود و به راحتی در همه جای جهان قابل کپی‌برداریست، موجود است و جزئیات نگارش با این دقت در نسخه‌برداری قابل مطالعه است.

مجاورنویسی معنادار یک آیهء قرآن با بیتی از حافظ

دو تکّه خط به قلم بنده و تحریر شده در دی ۸۸ در کرمان در مدت اقامتم در سویتی که ادارهء ارشاد اسلامی کرمان در اختیارم گذاشته بود و جناب عبدالله فکری هم گهگاه به بنده سرمی‌زد.... مدتی بعد در سفری به قزوین این قطعات را در اختیار دوست نگارگرم مهرداد لطفی‌پور قرار دادم؛ در قراری که در منزلش داشتم و با او به همراه فرزند گلش عکسی به یادگار انداختیم و ایشان در ازای ۱۰۰ ه.ت آن را قطعه‌بندی کرد و با نگارگری خاصّش که نوعی اجرای گل و مرغ به شیوهء نوین است، آمیخت که حاصل کارش را در نمایشگاه‌های مختلف عرضه کردم که با پیشنهاد خریدش از سوی کسی مواجه نشدم.
 در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی در سنوات اخیر که دکتر لاریجانی کاندید بود و در دفتر مرحوم پدرشان آیت‌الله شیخ هاشم آملی در قم جلسه‌ای با حضور هنرمندان ترتیب داده بودند، به نمایندگی از خوشنویسان در حضور دکتر صحبت کردم و این اثر را در حین صحبت نشانشان دادم و راجع به مجاورنویسی معنادار یک آیهء قرآن با بیتی از حافظ مطلبی گفتم... خیلی‌ها فکر کردند قصد دارم تابلو را به لاریجایی هدیه کنم. حتی در حین صحبت من ابراهیم سلیمانی (عکاس مشهور قم) به شوخی پراند که شیخ‌محمدی اثر را آورده که هدیه کند و بنده محکم گفتم: «خیر! آورده‌ام که آقای دکتر خریداری کنند!» که لاریجانی و حضار خندیدند.
سرنوشت اثر: پس از سالها نهایتا" در تابستان ۹۱ در اکسپوی قم به ۶۰۰ هزار تومان توسط ادارهء ارشاد اسلامی قم خریداری شد.
لینک مرتبط: انتشار قطعهء مذهّب مزبور در فیسیوک
لینک مرتبط: مونتاژ مضامین ظاهرآ مختلف و باطنآ هم‏افق

سیبای رضا شیخ محمدی 6037991809993953

اجرای چهارم قصارمشق سفله‌طبعقصارمشق یک فرصت‌سازی برای نمایش پشت و روی گل است! حروف و کلمات نستعلیق واژگونه‌شان هم زیباست... به کرّات دیده‌اید که یک قطعه را که در دست دوستی می‌بینید، حتی از وارونه‌اش می‌توانید حدس بزنید که اثر خوبی است یا نه؟
در قصارمشق ارائه‌شده در این پست، بیش از نیمی از کلمات و حروف را واژگون می‌بینیم. گمان دارم اتّصالات کلمهء «تکیه» مقلوبش هم دیدنی است و نیز کلمهء «بر»...
این قالب را جدّی بگیریم و برای تولید اتفاقات تازهء بصری در آن بسترسازی کنیم و به طرّاحش فرصت دهیم که اکتشافات جدیدش را عرضه کند و ازش بخواهیم که در این ضیافت نو با عناصر کهنه سهیممان کند. اینقدر بیذوق یا حسود نباشیم ... ابیات و مصراع‌ها و آیات شریفه را به او پیشنهاد کنیم که دستمایهء کارش قرار دهد ... بهش سفارش دهیم متن دلخواهمان را قصارمشق کند؛ نام و نام خانوادگیمان را بنویسد... ازش بخواهیم اسکن قصارهای نابش را برای اجرا در قالب کاشی لاجوردی و معرّق در اختیار کاربلدهای آن رشته‌ها قرار دهد و از صرف هزینهء بدوی در این راه نهراسد. بهش وعده بدهیم که هزینه کند، برمی‌گردد... باب را باز کنیم که قصارها روی جلد کتاب، در پهنهء پوسترهای تبلیغاتی، در تیتراژ فیلم‌ها و سریال‌ها بنشیند تا مردم وادار شوند که عجایب خط نستعلیق را بیش از پیش مشاهده کنند و به مغزشان فشار بیاورند بلکه بی‌راهنمایی کاتبش یک قصارمشق را بخوانند ...  مسابقه طرح کنیم و به کدشکن قصارها جایزه بدهیم.
این قصارها چه کم از کتیبه‌های کوفی معقّلی دارد؟ که تازه آنها را امثال این بنده که از بچه‌گی به کنجکاوی در مضامین این نقوش و کشف جمله و شعر گنجانده‌شده در آن رغبت داشته‌ است، کدشکنی می‌توانند.در هفتهء آخر سال 91 که به میدان نقش جهان اصفهان رفتم، فقط از کوفی‌های معقّلیش عکس گرفتم... دیدم که عکس گرفتم ... خیلی‌ها نمی‌بیینندش.... خیلی‌ها توجهشان به معقّلی سردر مسجد شیخ لطف‌الله که زیر کتیبهء علیرضا عباسی نصب شده، جلب نمی‌شود؛ تا چه رسد که عکسش را بگیرند؛ تا چه رسد که بخوانندش... با تلاش و کلنجار و چرخاندن‌های مکرّر بخوانندش:
«هست کلید در گنج حکیم - بسم الله الرحمن الرحیم»
قصارمشق‌هایی که می‌نویسم و می‌توانم بنویسم، پاداش به کسی است که از عنفوان طفولیت در رمز و راز نقوش مساجد و تکیه‌ها و حلّ پازل‌ها محو و غرق بوده است... چرا شما حق دارید به بهانهء عنوان‌کردن تلاش برای شکر نعمت حق، خود را بهره‌مند از تفضّلات او جلوه دهید؛ اما به من که نوبت می‌رسد نمی‌گذارید شاکر نعمت ویژه‌ای که به من داده شده باشم؟ اعتراف کنید که من در خط خیلی بلدم تا مجبورم کنید شاکر این «خیلی بلدی» باشم.

پوزش از قصور؛ پیشکش قصار!

روزهای پایانی سال ۹۱ است. در این سال عمدهء تمرکزم بر خلق تراک‌های سنتی موسیقی در استودیو بود. از نیمهء سال ۹۰ که تصنیف «نقش همت» با صدای بنده در جام جم تهران تولید و بارها از شبکه‌های مختلف سیما (آخرین بار روز گذشته ساعت ۵.۵ عصر از شبکهء نور استان قم) پخش شد، به این خودباوری رسیدم که تولید کار استودیویی ازم برمی‌آید. از این رو سال جاری با هزینهء شخصی و با مشکلات فراوان دو ترانه به ۵ میلیون تومان تولید کردم (به اسامی وداع با آهنگسازی و تنظیم هاشم شریفزاده و «خط خوش» کار محسن حسینی) و در ماه اخیر هم ۵ تصنیف ساخته‌شده و آماده برای خوانندگی از هاشم شریفزاده به ۱۰ میلیون تومان خریداری کردم. این مسائل سبب شد که علاوه بر فشار بر خانواده، بلاگ حاضر نیز آنگونه که درخور است آپدیت نشود. هرچند حضورم در برگه‌های شخصیم در اف.بی نیز در این خصوص بی‌تأثیر نبود. زیبایی صفحات سایت مزبور و امکان درگیرکردن کاربران مختلف با دنیایم و ابزارهای گوناگون ارتباط که آنجا وجود دارد، فریباست. مشکل تنها در فیلتربودن و سختی ورود به آن «مجازآباد» است که گاه باعث می‌شود عطایش را به لقایش و فریبائیش را به سختی ورودش ببخشیم.
شاید تصور شود که دیگر خط نمی‌نویسم. من همیشه خط کم می‌نوشتم. اما تدابیری اتخاذ می‌کنم که همان کم، زیاد جلوه کند. یکی تمرکز بر یک متن و مصراع است. اگر بهانه‌ دست دهد، به سمتش هجوم می‌آورم. مصراعی که در این پست در قالب اختصاصی خودم (قصارمشق) عرضه کرده‌ام در آخرین جلسهء مدرسین خوشنویسی انجمن خوشنویسان قم از سوی اعضا تحریر و مورد نقد و بررسی با کمک ابزار ویدئوپروژکشن قرار گرفت. همچنانکه که در پاسخ به سوءال مدرّس خوب انجمن: خانم حکیمه پوریزدانپرست گفتم، برای نگارش این قصارمشق مکرّرآ اتود زده‌ام. تازه اجرای عرضه‌شده در اینجا اجرای ارائه‌شده در روز جلسهء مدرّسین نیست و تحت تأثیر برخی انتقادهایی که به کارم شد (در کل ترکیب کار را علی بخشی رئیس انجمن و علی رضائیان و برخی موارد مثل ساختن مثلث را سه الف را خانم آهنی) پسندیدند ولی حسن اعرابی اتصال کاف «کر» را به انتهای «دست» باعث ایجاد یک فرم نامأنوس در نستعلیق دانست و رد کرد و به جای «مکن» در اجرای ارائه‌شده در آن روز انتقاد کرد که تغییرش دادم. اثر حاضر با جمع‌بندی دیدگاه‌های مثبت و منفی در منزل خلق شد. کاغذش قدیمی و دست‌ساز و پاره‌شده از یک کتاب قدیمی است؛ مُرکّبش قهوه‌ای و قلمش نی دزفولی به ضخامت ۳ میلیمتر و ابعاد اصلی کار (محدودهء نگارش): ۶.۴ در ۶.۴ سانتیمتر است. مهیّای تذهیب ظریف با طلاست و ارزشش را دارد.

سطر به خط شیخ

شعر حافظ/تحریر: ۲۱ تیر، قم/اندازهء اصلی: ۲۱.۵ در ۳.۵ س.م/سر قلم: ۱.۸ م.م/کاغذ: ضایعات بیمارستانی / آهارمهره‌شده توسط دوست خوشنویس روح‏الله حسین‏زاده (ساکن کرج)

سه قطعهء شکسته در یک تابلو / اثر: میثم سلطانی

هزار جان مقدّس بسوخت زین غیرت / که هر صباح و مسا شمع مجلس دگری
خیال روی توام دوش در نظر می‏گشت / وجود خسته‏ام از عشق بیخبر می‏گشت
چو مستعدّ نظر نیستی وصال مجوی / که جام جم نکند سود وقت بی‏بصری
ابیات حضرت حافظ به خطّ شکستهء امیرمیثم سلطانی منتخب شکسته‏نویسان کشور در جشنواره‏های اخیر
ابعاد قطعات: ۱۴ در ۸ - ۱۵ در ۷ - ۱۷ در ۷.۵ سانتیمتر
قیمت: سیصد هزار تومان

قصارمشق شیخ بر روی مصراع خواجهء شیراز

حافظ! تو ختم کن که هنر خود عیان شود / با مدعی نزاع و محاکا چه حاجت است
خط: رضا شیخ محمدی / اجرا: ۱۷ خرداد ۹۱
ابعاد اصلی: ۲۳ در ۱۸ سانتیمتر / ضخامت قلم: ۱ سانتیمتر
یادآوری: نسخهء اصلی قطعه به همین شکل است و از تکنیک نگاتیوکردن با نرم‏افزار استفاده نشده است.
لینک مرتبط >> اینجا

قصارمشق جدیدم: جان به غم‌هایش سپردم نیست آرامم هنوز (اجرای1) و پارامترهای دهگانه

سطر «جان به غم‌هایش سپردم نیست آرامم هنوز» از حضرت حافظ که از سوی نگارنده در قالب سطر در آذر ۸۳ در خلال جلسات انگیزه‌زای دعای توسّل در قم اجرا و در اینجا منتشر شد، در سایه‌سار مراودهء خوب با نکته‌سنجی‌های نسیم شیبانی به خلق قصارمشق تازه‌ای انجامید.
موءمنانه این قالب از نگارش را برآیند تلاش‌ها و این در و آن در زدن‌هایم در خوشنویسی برای دستیابی به ظرف و فرمی که در آن واحد، واجد موءلّفه‌های گوناگونی باشد، می‌دانم. اینها دغدغه‌های متعدّدی است که به خلق آثاری از این دست فرا می‌خوانَدم:
۱. اجرای فکورانه و مهندسی‌ساز
۲. نگارش دقیق مفردات در فرمی پازلگونه
۳. پرهیز از قالب سهل و ساده و مکرّرآ دیده‌شده و البته در جای خود مشکل ِسطر، با حفظ احترام به همهء سطرنویسان موفّق و بدون ندیده‌انگاشتن تجربیّات خودم در این عرصه
۴. پرهیز از سیاه‌مشق‌های چندلایه که مفردات عزیزم را دفن ‌کنند و بپوشانند.
۵. ادای دین به تمام اساتید رسمی و غیررسمیم در عین فاصله‌گیری از آنان و تلاش برای پرهیز از مشابهت کارهایم به آثار گرانسنگ ایشان
اساتید رسمی = پدرم، علیرضا نایبی، احمد پیله‌چی و جناب امیرخانی
غیررسمی‌ها = جنابان موحد و عبدالرضایی، همهء همتایان و همفکران و مشورت‌دهندگان و ایده‌پردازان و حتی منتقدانم. نیز اساتید قدیمی و درگذشته در تاریخ خوشنویسی که آثارشان در مرقّعات و کتب و منشورات و فتوکپی‌ها به دستم رسیده و الهامبخش کارهایم بوده است.
۶. ادای دین به ادبیّات غنی این مرز و بوم، با انتخاب ابیات و مصاریع مستقل‌المعنی و نیز ادای دین به متون دینی اصلی به خصوص قرآن با انتخاب آیات قلیل‌اللّفظ و کثیرالمعنی و اجرا در فرمی ترجیحآ خوانا
۷. رسیدن به بیان شخصی و لهجه‌ء انفرادی
۸. خلق معمّا و به فکرانداختن (حتی به مخمصه‌انداختن) دیگران!
۹. خلق قطعاتی که واجد اتفاق بصری تازه و کشفی نو باشد.
۱۰. خلق اثر به کیفیّتی که قابل عرضه در ابعاد ریز تا درشت (از سایزی شبیه تصویر کوچک همین پست که در صفحات نمایش کوچک موبایل‌ها دلبری کند تا اجرای همین قطعه به صورت پلت و بنر بزرگ)


اسکن اصلی >>> اینجا

قصارمشق جدیدم: جان به غم‌هایش سپردم نیست آرامم هنوز (اجرای بی / سی / دی)

ادامه نوشته

عیب می، هنر می / خط شیخ و تذهیب ریزنقش حسن محمدی

عیب می جمله چو گفتی هنرش نیز بگوی! (حافظ)
خط : رضا شیخ محمّدی / کاغذ: یکروگلاسه
محصول: انگیزه‌بخشی حاصل از حضور در گروه خوب پرشین‌کالیگرافی در فیس‌بوک در دی ۹۰ و کل‌کل با خوشنویسان آنجا
و تلاش برای بلندشدن روی دست آنان
اندازهء قلم: ۳.۵ م.م / تذهیب : حسن محمدی هفشجانی / دستمزد : ۱۵۰ ه.ت / سایز اصلی : ۱۱.۵در ۱۸.۵سانتیمتر / قیمت قطعه : ۵۰۰ ه.ت
لینک مرتبط >> اینجا و اینجا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
تصویر این خط در فیس‌بوک و کامنت‌های کاربران در این خصوص و پاسخ‌های من از راست به چپ:

    
    
    
   

خط شیخ و تذهیب منظر محمدی زلیخایی

سیاه‏مشق با لهجهء شیخ
شعر: غزل کامل حضرت حافظ با مطلع:
گر چه ما بندگان پادشهیم / پادشاهان ملک صبحگهیم
تحریر: مرداد ۸۸ شمسی / قم
کاغذ: آهارمهره عمل‏آوری‏شده توسّط استاد احمد پیله‏چی قزوینی / تذهیب: منظر محمّدی زلیخایی (قزوین) / دستمزد تذهیبکار:
۷۰ هزار تومان / ابعاد اصلی: ۲۱ در ۳۰.۵ سانتیمتر / قیمت اثر: ۳۰۰ هزار تومان
یادآوری: با سرکار خانم منظر محمّدی زلیخایی در جریان برگزاری نمایشگاه خوشنویسیم در قزوین در شهریور ۸۸ آشنا شدم. عنوان کرد که شاگرد تذهیبکار خوب قزوینی «پیمان گلکار» است. از او خواستم قطعه‌خطّی از مرا تذهیب کند. گفت: مشکلی نیست ولی زمان می‌برد و باید با مطالعه این کار را انجام دهد. سیاه‌مشق فوق را در اختیارش گذاشتم و حدود یک سال بعد تحویلم داد. وقتی سال گذشته این اثر را در نمایشگاهم در نگارستان اشراق قم به نمایش گذاشتم، یکی از بازدیدکنندگان که به گمانم دانشجوی گرافیک و شاگرد آیدین آغداشلو بود، در خصوص آن به نکته‌ای اشاره کرد که تحسین مرا در خصوص تذهیبکار جوان آن برانگیخت. عنوان کرد که در تذهیب این اثر، رفتاری مشاهده کرده که تاکنون از هیچ تذهیبکاری ندیده است. مُذهِّب به عمد از عناصر خط نستعلیق سود برده و مشخصا حرف «ب» را وارد طرّاحی تذهیب کرده و در نقوش گلها از آن سود برده است.

اجراهای متعدد قصارمشق «دایرهء قسمت»

در دایرهء قسمت ما نقطهء تسلیمیم
لطف آنچه تو اندیشی حکم آنچه تو فرمایی
شعر: حافظ / خط: رضا شیخ محمّدی / مهر ۹۰
(تحریرشده در سایه‏سار رابطهء هنری خوبم با سرکار خانم نسیم شیبانی)
مرکّب سبز: از سید محمّد حسینی خطباز که ظاهرا عنوان کرد از مرکبهای مورد استفادهء عثمان اوزجای خطاط ترکیه است.
راست: اسکن قبل از تذهیب
چپ: اسکن بعد از تذهیب توسط سرکار خانم «اسرافیلی»
دستمزد تذهیب: ۷۵ هزار تومان / قیمت قطعه: ۳۰۰ هزار تومانفروش به ثمن بخس به غیاث علوی در قم در اسفند 91
لینک فیسبوکی: اینجا

دیگر تجربیّات و مشق‏هایم در خصوص ترکیب‌بندی این بیت:

اجرای c اجرای d / اندازهء اصلی: 7 در 7 سانتی‏متر اجرای e

اجرای e با تذهیب: محمّد شکاری اسفندی، دی ۹۰
دستمزد تذهیب: ۶۰ ه.ت
ابعاد اثر: 10.5x12.5سانتیمتر
قیمت اثر: ۲۰۰ ه.ت

لینک‌های مرتبط با اجرای e  از راست به چپ:



اسکن اصلی اجرای e >> اینجا
ارسال ایمیل به همدانیان برای پوسترسازی اجرای e در ۸ اسفند ۹۰

                              تاریخ قبلی پست: ۱۱ مهر ۹۰

عیب می - هنر می / خط شیخ و تذهیب استاد علیرضا برزکار

عیب می جمله چون گفتی هنرش نیز بگوی! (حافظ)
خط : رضا شیخ محمّدی / کاغذ : گلاسهء رنگ‏شده با ریواس(؟) توسط علی ایزدخواه دوست خوشنویسیم در سرچشمهء کرمان / اندازهء قلم: ۶ میلیمتر / تذهیب : استاد علیرضا برزکار / دستمزد : ۲۰۰ ه.ت / سایز اصلی : 17.5x30.5 سانتیمتر / قیمت قطعه : ۵۰۰ ه.ت / لینک مرتبط >> اینجا و اینجارزومهء برزکار در اف.بی: اینجا

سطر شیخ و تذهیب محمّد شکاری اسفندی

خط: رضا شیخ محمّدی/ مهر ۸۳ (تحریر در خلال جلسهء هفتگی دعای توسّل انجمن خوشنویسان قم) / تذهیب: محمّد شکاری اسفندی / پاییز ۹۰ / دستمزد: ۵۰ هزار تومان / قیمت قطعه: ۲۵۰ هزار تومان

دوسطری خط شیخ. تذهیب شکاری اسفندی و مینو حیاتبخش

خط رضا شیخ محمدی / بهمن ۸۳
شعر: حافظ
تذهیب: محمد شکاری اسفندی / زمستان ۹۰
سرنوشت اثر: فروش به ثمن بخس به غیاث علوی در معامله‌ای در قم در بهار 91

لینک تلگرامی اجرای دیگر این شعر با تذهیب مینو حیاتبخش:

https://telegram.me/rSheikh/1006

لینک اینستاگرامی اثرم با تذهیب حیاتبخش:

https://www.instagram.com/p/BHacc6Djo3m/

 

سطر بیخ نیکی / رضا شیخ محمدی

در اسفند 82 روی مصراع «بیخ نیکی بنشان و ره تحقیق بجوی» از حضرت حافظ مشق می‌کردم. در آن مقطع یک جلسهء سیّار هفتگی دعای توسّل‌خوانی در منزل خوشنویسان قم برگزار می‌شد و هر بار سطری را هم انتخاب می‌کردند و افراد برای هفتهء بعد تحریر می‌کردند؛ بعد روی اجراهای مختلف و مقایسهء آنها با هم بحث و نقد صورت می‌گرفت. کارگاه خوشنویسی مجازی اینجا خیلی مرا به یاد آن جلسات مفید دعای توسّل می‌اندازد.
به هر تقدیر هنگام نگارش سطر مزبور کلمهء «بیخ» را کشیدم و در شب ارائه در جلسه از سوی برخی دوستان (شاید از جمله حسن اعرابی) مورد توبیخ هم قرار گرفتم؛ که البتّه انتخاب آن در شروع سطر هم اعتراض جداگانه در پی داشت.
این سطر هنوز در اختیار من است و به خاطر همین نقیصه تا امروز در اختیار تذهیبکار قرار نداده و حتّی در وبلاگم منتشر نکرده‌ام. کشیدهء «گنج» را که در اینجا دیدم، مُستند خوبی در اختیارم گذاشت و دل و جراءت لازم برای انتشار این سطر و به زودی تذهیب آن را در بنده ایجاد کرد.

برگرفته از کامنت من در فیسبوک در ذیل خط محمّداسعد یساری‌زاده. دریافت فایل doc قابل اجرا در word2003 >>> اینجا

قصارمشق شیخ (تنور لاله) و تذهیب محمد شکاری اسفندی

تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
که (غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد) / شعر: حافظ
 خط: رضا شیخ محمّدی/ اردیبهشت ۹۰ / پهنای قلم: یک سانتیمتر
تذهیب: محمّد شکاری اسفندی / ابعاد: ۱۸.۸x۱۷.۲سانتیمتر
اجرای نخست این قصارمشق > اینجا / اجرای حاضر قبل از تذهیب > اینجا
حضور این قطعه و کامنت‌هایش در فیس‌بوک (روءیت با word2003) > اینجا


ایمیلم به دوست گرافیستم سید محسن زمانی در ۲۷ بهمن ۹۰:با سلام و احترام. این اثر بر اساس بیت حافظ (تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار / که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد) نوشته شده. دلم میخواهد یک پوستر بهاری از آن بسازید با این مشخصّات:
۱. جهت کار مرا تغییر ندهید.
۲. شعر حافظ را ناقص نوشته‌ام. (تا «که» نوشته‌ام). بقیه‌اش (غرق عرق گشت و گل به جوش آمد) را با فونت مناسب در زیر خط من به سلیقهء خودتان اجرا کنید.
۳. حافظ در این شعر، گل لاله را به تنور سوزانی که باد بهار با وزش خود آن را برمی‌افروزد و غنچهء درون آن در اثر گرمای زیاد عرق می‌کند و گل در اثر انبساط ناشی از گرما همچون ذرّت روی تابه شکفته می‌شود، تشبیه کرده است. ببینید که آیا این حال و هوا را می‌توانید در پوستر منعکس کنید؟


چون از طریق سید محسن زمانی به نتیجه نرسیدم، در نوروز ۹۱ به دنبال درخواست دوست گرافیستم وحید عبّاسی ساکن هلند که اثری مناسبتی برای نوروز برای چاپ روی جلد مجلّه‌ای که در خارج از کشور چاپ می‌شد، می‌خواست، قرار شد همین «تنور لاله» را استفاده کند و البته تتمهء شعر را (غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد) را هم بنویسم و اسکنش را برایش بفرستم... حاصل کار را مشاهده می‌کنید:
لینک فیسبوکی: اینجا

سطوری از بنده با مضامین قابل انطباق بر عاشورا از حافظ

تحریر مهر ۸۲تحریر: فروردین ۸۴تحریر: اسفند ۸۳ 

بیت عاشورایی حافظ و چلیپای استاد موحد

هر اثر هنری «حسب‌الحال مشتاقی» به نام هنرمند است و گزارشی از پسند او و نیز هم: نوع نگاهش به پیرامونش و به خویش و به ایده‌ها و ایده‌آل‌هایش. از این منظر باکی نیست اگر آثار درجۀ دو و پنج یک آرتیست هم در تاریخ بماند؛ یا آثاری که متعلّق به شیوه و مکتبی است که دیگر تمایلی به پوییدن مسیر آن ندارد.
از آثار هر هنرمند آلبومی می‌توان ساخت، دربردارندۀ مراحل بزرگ‌شدن یا حتّی پسروی و انحطاط او. می‌توان از طریق رهگیری و ردگیری محصولاتی که از او در زمان‌های مختلف صادر ‌شده، با او در جادۀ هنر همراه شد و با افت و خیزهایش افتاد و برخاست! پس اگر نه باید دست کم شاید حتی چرکنویس‌ها را نگه داشت و دور نریخت و هر تجربه‌ای را - گیرم هنوز به انجام نرسیده یا حتّی بعداً به انحراف یا انصراف هنرمند انجامیده - مهر و امضا کرد.
در ایّام منسوب به سرور پاکان و پاک‌بینان امام حسین(ع) هستیم و به شب عاشورا نزدیک می‌شویم؛ شبی که یارانِ آن امام همام به جای ترس و نگرانی، رقص شادی و نیک‌‏سرانجامی ‏کردند. تناسب خوبی دارد در این ایّام نگاه به ابیاتی از حضرت حافظ که قابلیّت تأویل عاشورایی دارد و جناب حسینی موحّد خوشنویس نام‌آشنای قمی در آذر ۵۶ در مقطعی که تحت تأثیر مرحوم استاد سیّد حسن میرخانی می‌نوشتند، تحریرش کرده‌اند.                لینک‌های مرتبط: اینجا و اینجا و اینجا

خیال کج!

سطر «بهار عمر خواه ای دل» (اینجا) از تولیدات فصل جدید فعّالیّت هنریم در عرصهء خوشنویسی و محصول یک ارتباط تصمیم‌ساز با دوستی هنردوست بود که با آنکه قصارمشق‌هایم در منظر باریک‌بینش ارج و قرب داشت، سطرنویسی‌های سال هشتاد و سه و هشتاد و چهارم را بیشتر می‌پسندید؛ این بانو.
البتّه اگر به دنیای سطرنویسی بازگشت آشتی‌جویانه داشته باشم، به این معنا نیست که دست کم در مجال یک لحظه، رگهء شیخانه‌ام را بروز ندهم و کار را خاص نکنم. از این رو شاهد تراکم یا حتّی بگو بی‌نظمی و ناهنجاریی در میان ِ سطر «بهار عمر» هستیم؛ گو اینکه دوست خوشنویسم حسن اعرابی (استاد پیشکسوت انجمن خوشنویسان قم) آن را به «مرکّب‌خوانی» در موسیقی تشبیه کرد که به عمد در میان اجرا، مقام را عوض می‌کنند و در نهایت به گوشه و نغمه‌ای که با آن درآمد کرده‌اند، بازمی‌گردند.
این نگارش غریب، واکنش‏های متعدّدی را برانگیخت که در خلال کامنت‌های پست مزبور ارائه شد و تنها نظرات و دیدگاه‌هایی که در قالب اسمس به دستم رسید، از قلم افتاد و منتشر نشد. دلیلی برای پنهان‌کردن خوشحالیم از پیامک انگیزه‌بخش جناب استاد موحّد نمی‌بینم که با تعبیر «دست مریزاد!» و البته افزودن عبارت ِ «به پیش!» که حاکی از لزوم استمرار تجربه در این مسیر است، مرا نواخت.
سطری که در ‌پست حاضر بر اساس بیت حضرت حافظ تقدیم می‌شود، ادامهء همان مسیر است و در خلال مشق‌های مکرّر در یک برنامهء تلویزیونی که به مدّت ده شب برای سیمای مرکز قم در ایّام قربان تا غدیر ضبط و پخش شد، نوشته‌ام. امیدوارم این تصویر و این اجرا نشانهء «به پیش رانی»م در جادهء خط باشد. سایز بزرگتر سطر: اینجا

بهار عمر (اجرای دیگر)

قصارمشق بهار عمر

تازه‏ترین سطرنویسی رضا شیخ محمدی

بهار عمر خواه ای دل وگرنه این چمن هر سال
چون نسرین صد گل آرد بار و چون بلبل هزار آرد
شعر: حافظ / تحریر: اواخر مهر ۹۰ / عرض قلم: ۳ میلیمتر اندازهء اصلی اثر: ۲۸ در ۵ سانتی‏متنر

تضییع حقوق تذهیبکاران

داشتن دو اسکن از آثاری که تحریر می‌کنم (یکی قبل از تذهیب، یکی بعد از آن) و مقایسهء آنها مرا به تاءثیر انکارنشدنی هنر تذهیب به عنوان مکمّل و متمّم خطّاطی و راهی برای رفع و رجوع نقائص احتمالی کارم (خصوصا که از آن دسته خوشنویسانم که تحریر مجدّد یک قطعه را خوش ندارم و اگر هم چنین کنم، دل از نسخهء اول نمی‌کنم) باورمند کرده است. البتّه برخی تذهیب‏ها لطمه‏زننده هم هست.
اثری در این پست به نمایش می‌گذارم که پیشتر در اینجا بدون تذهیب ارائه شد و این بار هماغوش با هنر دوست نگارگر قزوینی‌ام مهرداد لطفی پور (اجرای مرداد ۹۰) تقدیم آستان دوستان می‌شود.
تحریر مصراع نخست از این بیت خواجه است که: «به عجب علم نتوان شد ز اسباب طرب محروم / بیا ساقی که جاهل را هنی‌تر می‌رسد روزی» و در شمار قطعات قصارنویسی (و نه قصارمشق‌نویسی) بنده است؛ بدین معنا که کلمات و اجزا از حالت سادهء ترکیبی که در سطرنویسی رایج است، فاصله گرفته و علاوه بر انتخاب دانگ درشت‌تر، رو به ترکیب پیچیده‌تر و تواءم با اتّفاقات بصری بیشتر آورده‌ام. با این حال از آنجا که این اثر فاقد گلاویزی‌های سیاه‌مشقی جز در یک مورد است، در ردهء «قصارمشق» قرارش نمی‌دهیم.
مقایسهء چلیپاهای فاخر حضرت میرعماد با همان آثار با حذف عنصر تذهیب (به مدد نرم‌افزار) و پاسخ به این پرسش که آیا این آثار بی‌تلفیق با نگارگری هم بی‌نقص است یا خیر، موضوع تحقیق و بررسی مستقلیست که جایش خالیست.
این بنده در شمار خوشنویسانی هستم که تذهیب و تذهیبکار را دوست دارم و گاه حتی در حدّ پنجاه درصد برای آنها در جلوه‌بخشی به آثار نستعلیقم نقش قائلم و این تا آنجاست که نرخ نهایی یک تابلو را با عنایت به دستمزد پرداختی به تذهیبکار تعیین کرده‌ام. اگر نگارگر ۳۵ ه.ت حقّ‌العمل گرفته است، قیمت تابلو را حدود دوبرابر آن درنظر گرفته‌ام نه بیشتر. شاهدیم گاه ۷۰ ه.ت برای تذهیب اثر پرداخت می‌شود و قیمت اثر پنج میلیون تومان لحاظ می‌شود. اگر نقش تذهیبکار در چنین اثری اینقدر نازل است که عمدهء قیمت تابلو را خوشنویسیش تعیین می‌کند، چرا اصلا تذهیب می‌شود؟ و اگر نقش موءثری دارد، چرا دست کم یک سوم تا یک پنجم از عواید حاصل از فروش تابلو به تذهیبکار پرداخت نمی‌شود؟
و اگر دستمزد مذهّب قبل از قیمتگذاری به او پرداخت شده، چرا قیمت نهایی تابلو از سه و نهایتا پنج برابر آنچه به تذهیبکار پرداخت شده، بیشتر در نظر گرفته می‌شود؟

مونتاژ مضامین ظاهرآ مختلف و باطنآ هم‏افق

می‏خواهیم صفحهء سفیدی را با عناصر خطّ نستعلیق صفحه‌آرایی کنیم. چه کنیم؟ به نگارش سطری بسنده ‌کنیم؛ یا چلیپایی بنگاریم و در لچکی بالایش یکی از اسماء جلاله را با سایز کوچکتر بنویسیم و در فضای قرینهء پایینش امضایی و تاریخی یا ثبت مکان نگارش یا نام شاعر؟ یا متنی عربی بنگاریم و ترجمه‌اش را با قلم کوچکتر در زیر آن بنویسیم و تمام؟
استفاده از سایز‏های متعدّد قلم و قالب‌های گوناگون (کتابت، چلیپا، قصارنویسی) در یک صفحه به شرط آنکه با همزیستی خوبی در کنار هم قرار گیرند، فضای نیکو و چشمنوازی را تولید می‌کند. مضافا بر اینکه می‌توان برای غنای محتوای قطعه از روشی سود برد که به زعم بنده شاخصترین هنرمند خوشنویس در این عرصه استاد امیرخانی است. مُکرّرآ دیده‌ام که ایشان دو مطلب به ظاهر متفاوت را به اعتبار ارتباط معنوی آنها با یکدیگر است، کنار هم قرار داده است. بنگرید به قطعهء «فوفَ کُلِّ ذی‌ برّ برٌّ  حتّی قٌتل فی سبیل الله فلیس فوقه بر» که در دانگ جلی در اواسط دههء ۶۰ اجرا و چاپ شده است.
نخست اینکه این اثر حتّی اگر به سفارش یک ارگان دولتی خلق شده باشد، ادای دین کاتب به موضوع ارزش مقام شهادت در مقطعی است که کشور ما درگیر نائرهء جنگ تحمیلی بود و هر روز پیکر شهیدی بر فراز دستان امّت تشییع می‌شد. به تصوّر حقیر کیفیّت نگارش این قطعه به لحاظ برخورداری از موءلّفه‌هایی همچون دوایر متعدّد و مُردّف که از ترکیب‌های مورد علاقهء امیرخانی است، بیگانه با درونیّات این کاتب نیست. (حتّی آن بخش از باورهای او که شاید به لحاظ برخی خصوصیّت‌های فردی یا دلخوری از برخی سلیقه‌ها مایل به فریادکردن آن نباشد.)
معتقدم تاءثیر آثاری از این دست و سنخ، بیشتر است تا نمونه‌هایی با اجرای بد ولی با محتواهای ظاهرا ارزشمدار و تحریرشده از سوی چهره‌هایی با آرایش مذهبی.
آنچه در این اثر امیرخانی مدّنظر حقیر در این پست است، آن است که به جای ترجمهء مستقیم حدیث عربی، از بیت مناسبی که همان فحوا و محتوا را می‌گوید، استفاده شده است. طبق مضمون حدیث، بالاتر از هر نیکی، نیکی دیگری است؛ تا جایی که فرد به فیض عظمای شهادت برسد. در این حال دیگر خیری فراتر از آن نمی‏توان سراغ کرد. بیت ِ «همچو حافظ غریب در ره عشق / به مقامی رسیده ام که مپرس» نیز از درجه و مقام توصیف‏ناپذیری که سالک مسیر عشق بدان نایل شده، سخن رفته است.
در این پست، اثری از خودم (تحریرشده در زمستان ۸۸) نیز تقدیم می‌کنم با این مضمون:
«و لقد آتیناک سبعا من المثانی و القرآن العظیم»
طبق نظر مفسّرین، این آیهء شریفه (سورهء حجر آیهء ۸۷) به سورهء مبارکهء حمد اشاره دارد. این ایده به ذهنم رسید که خوب است این آیه را قصارمشقش کنم و با تحریر سورهء حمد در یک قاب به دست تذهیبکار بسپرم. فعلا در این پست این دو اثر را جدا از هم می‌بینید.
در اثر دیگری که در دی ۸۸ تحریر کردم و بعدها به تذهیب دوست نگارگر قزوینی‌ام مهرداد لطفی‌پور مُزیّن شد، بیتی از حضرت حافظ به جای ترجمهء آیهء شریفهء قرآن: «و ما نقموا منهم الا اءن یوءمنوا بالله العزیز الحمید» (سورهء بروج، آیهء ۸) نشسته است:
«فلک به مردم نادان دهد زمام مراد / تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس!»
خوشنویسی که مضامین به ظاهر مختلف - و باطنا هم‌افق - را اینگونه در کنار هم مونتاژ می‌کند، به نحوی از انحاء فراتر از یک خوشنویس ظاهر شده و به یک کار آخوندی و تفسیری دست یازیده است.
لینک مرتبط: مجاورنویسی معنادار یک آیهء قرآن با بیتی از حافظ
لینک مرتبط: خط شیخ و نگارگری نسرین حقیقت

خط، دکلمه و آواز شیخ بر روی شعر مژدهء وصل تو کو؟

مژدهء وصل تو کو؟ کز سر جان برخیزم / طایر قدسم و از دام جهان برخیزم
بر سر تربت من با می و مطرب بنشین / تا به بویت ز لحد رقص‌کنان برخیزم

شعر: حافظ / خط، دکلمه و آواز: رضا شیخ محمّدی
دریافت فایل صوتی >>> اینجا

سمت چپ:
تذهیب
: زهرا بیات (نگارگر اراکی) - واسطهء ارتباط با تذهیبکار: حسین امانی
اندازهء اصلی: ۱۳ در ۲۲ س.م / آدرس اسکن قطعه: سی.دی آر۱۱۲ و آر۱۴۸ در آرشیو منزل شیخ
دستمزد تذهیب: ۲۵ ه.ت
سرنوشت قطعه: فروش به حجت‌الاءسلام مهدوی نمایندهء ولی فقیه در هندوستان /تیر ۸۹ به ۱۰۰ دلار
لینک نظر خانمی به نام نسیم و پاسخ بنده به او در خصوص این چلیپا >>> اینجا و اینجا

سمت راست:
تذهیب:
زکیّه (الناز) ارجی (نگارگر قزوینی) / دستمزد تذهیب: ۳۵ هزار تومان
اندازهء اصلی: ۲۲ در ۳۲.۵ س.‌م
آدرس اسکن قطعه: سی.دی‌ آر ۱۱۶ و آر ۲۱۴ در آرشیو منزل شیخ
سرنوشت قطعه: طاق‌زدن با علیرضا نوربخش با سطر بدون تذهیب و قطعه‌بندی که گفت از استاد اخوینه و بعد معلوم شد جعلی است. نوربخش البته در ازای آن مجددا خط دیگری بهم داد.

صفای خطوط ناصاف!

 2 3 4 5
سال‌هاست هم بر کرسی تدریس در انجمن خوشنویسان، هم هر جا مجالی برای بیان دیدگاه‌هایم فراهم آمده، آنجا که سخن در باب شرایط یک خوشنویس یا اثر خوشنویسی موفّق به میان آمده، خوش داشته‌ام موءلّفه‌های سنجش‌پذیر و قابل اندازه‌گیری را توصیه کنم.
اگر از مرکّب خوش‌کشش یا کاغذ صاف و رام و قلم سخت‌پوست و سنگین می‌‌گوییم، ملاک‌‌‌های قابل فهمی در اختیار هنرجو می‌گذاریم تا خود برای آزمایش و تست، آستین بالا کند. در این حال اگر از استاندارد دور شد، فاصله‌اش مشهود است؛ می‏توان غلطهایش را با انگشت‏گذاری بر نقطهء درد یادآور شد و اگر جنبه‌ای را هم تقویت کرد، پیداست.
امّا اگر از موءلّفه‌ای همچون «صفای دل» گفتیم و تجلّی آن را در یک اثر خوشنویسی با «صفای خط» یاد کردیم، آیا می‌توانیم به هنرجو خط‌کشی بدهیم تا بر اساس آن زلالی روح یک کاتب یا حضور عنصر صفا و شاءن را در یک اثر دیداری که با متریال مادّی تحریر شده و باید زیر نور طبیعی دیده می‌شود، متجلّی ببیند؟ و خود در صدد ایجاد این پارامتر در خط خود باشد و دقیق بداند چقدر کم دارد و باید چه کند تا چه شود؟
آنان که پیوسته از لزوم تصفیه و پالایش روح برای عرضهء هنر ناب می‌گویند، وقتی اغلب در توضیح و تفسیر مبسوط این ملاک - با همان سنّت سنیّهء نقطه‌گذاری دقیق که سالهاست در هنر خوشنویسی رایج است - باز می‌مانند، هنرجو را دچار سردرگمی می‌کنند.
خلط میان عرفان که امری ادراکی و ماورائی - و البتّه در جا و جایگاه خود لازم - است، با پدیده‌ای به نام خط که اسباب کتابتش به کمال، مادّی و فیزیکی است، به بیراهه می‌کشد. نمی‌توانم خوشحالیم را از این امر پنهان کنم که منادیان لزوم اخلاقگرایی در هنر اگر در اوج مباحثه با دیگری احساس کنند که طرف از چماق معنویّت برای اثبات کلامش سود می‌برد، در او براق می‌شوند که: «ایست! چرا هر وقت کم می‌آوری، عارف می‌شوی؟»
این، همهء حرف من در این پست نیست. گاه به رغم آنچه گفته شد، در رمز و راز دلبری‌ و جذبهء برخی خطوط که به ظاهر صاف و صوف نیست و با رعشه و رنجه تحریر شده و کاتبش تیپی خراباتی و فارغ از چون و چند عالم مادّه دارد، حیران و انگشت به دهانم. آیا باید به رغم میل باطنی به حضور محسوس اما غیرقابل وصف عنصری به نام صفا و شاءن تن دردهم؟

توضیح عکس‏ها:
۱ تا ۳: یک اثر از استاد فقید سید حسین میرخانی و دو اثر از استاد سید حسن میرخانی از مجموعهء عطوفت شمسی، عکّاسی‌شده با گوشی موبایل توسّط دوست لنگرودیم: علیرضا نوربخش
۴. مهر ۱۳۶۴ شمسی / تالار موزهء هنرهای معاصر تهران / اولین مجمع عمومی اعضای اصلی انجمن خوشنویسان ایران / از راست اساتید: عبّاس اخوین، کیخسرو خروش، محمّد سلحشور، سید حسن میرخانی، علی‌اکبر کاوه، محمد احصایی، عبدالله فرادی / عکّاس: واعظ تهرانی
۵. همان / خروج مرحوم استاد سیّد حسن میرخانی از مجمع مزبور / حضار در صف اوّل عکس: مهدی عطریان، ناصر جواهرپور، روانشاد سید حسن میرخانی، استاد غلامحسین امیرخانی، زنده‌یاد حمید دیرین

سطوری از شیخ با یک مضمون (قبل و بعد از تذهیب)

نگارش سه سطر با مضمون واحد (شعر حافظ) بر روی کاغذ تحریر قدیمی در تیر ۸۸ که از استاد رامین مرآتی در کرج گرفتم.
دو اجرا از این سه اجرا را در اختیار تذهیب‌کاران طاهره عسکری نوری (سمت چپ در شهریور ۸۸) و لیلی عظیمی فهیم (سمت راست) قرار دادم. تابلوی سمت چپی در خلال برگزاری نمایشگاهم در کرمان در زمستان ۸۸ به عادل منصوری ویولونیست به ۷۰ ه.ت فروخته شد. سمت راستی به ۱۳۰ هزار تومان آمادۀ فروش است.
لینک مرتبط (سطر وسطی در پست دیگری در بلاگفا و نظر خاطره توتونچیان در مورد آن): اینجا
لینک فیسبوکی (اجرای این مضمون در قالب قصارمشق توسط حقیر در دی 91): اینجا

به رعنا فرزانهء بابلی و به یاد قناری زردش!


لینک مرتبط: اینجا

خط شیخ و تذهیب محسن روزگرد

 غلام نرگس مست تو تاجدارانند / خراب بادهء لعل تو هوشیارانند (حافظ)
خط: شیخ / مهر ۸۹
تذهیب: محسن روزگرد / بهار ۹۰ / دستمزد: ۹۰ ه.ت
اندازهء اصلی: ۲۵ در ۲۱ سانتی‌متر / قیمت اثر: ۲۰۰ هزار تومان

قصارمشق جدید (فلک به مردم نادان دهد زمام مراد)

تصویر راست: فلک به مردم نادان دهد زمام مراد / تو اهل دانش و فضلی همین گناهت بس (حافظ)
اندازهء اصلی: ۲۳ در ۱۲ سانتی‌متر / اندازهء قلم: ۱۳ میلی‌متر
اجرا: ۱۷ اردیبهشت ۹۰ / اسکن اصلی >>> اینجا / لینک مرتبط: اینجا
تصویر چپ: نسخهء بعد از تذهیب توسط محسن روزگرد / اجرای تذهیب: سال ۹۱ / دستمزد: ۱۵۰ هزار تومان / اندازهء اصلی: ۳۰ در ۲۰.۵ سانتیمتر / سرنوشت قطعه: فروش در خلال آثار متعددی از خودم به ثمن بخس به غیاث علوی در قم بابت تاءمین بدهیهایم در بهار ۹۲

تنور لاله چنان برفروخت باد بهار / که... (قصارمشق شیخ / اجرای دوم)


لینک مرتبط > اینجا

تنور لاله چنان برفروخت باد بهار (قصارمشق تازهء شیخ با جلوه‏های مختلف)

       
اسکن اصلی >>> اینجا

قصار‏مشق نستعلیق اثر رضا شیخ محمدی

سطر استاد حسینی موحد

تحریر مصراع حافظ شیرازی
که بی‌مناسبت با ایّام بهار نیست
توسّط استاد حسینی موحّد در منزلشان در قم
برای دوست اصفهانیم: محمود حبیب‌اللّهی
در عصر روز ۴ خرداد
۸۳

ساقیا آمدن عید مبارک بادت! (کارت پستال نوروز kartpostal nowruz card عید سعید باستانی)

ساقیا ! آمدن عید مبارک بادت / وان مواعید که کردی، مرواد از یادتشعر: حافظ / خط : بداهه‌نگاری رضا شیخ محمدی در اسفند ۸۶
در کلاس تدریس انجمن خوشنویسان قم برای مرتضی ترابی هنرجوی ۱۵ ساله
اسکن و جلوه‌های رایانه‌ای : ر.شیخ.م، اسفند ۸۹

خط بنده و تذهیب اسدالله فقیهی

خط : رضا شیخ محمّدی / شعر : حافظ
قالب: چهارسطری دفتری و قصارمشق / تاریخ تحریر: آذر ۸۸
تذهیب در قالب گل و مرغ: اسدالله فقیهی بادجانی
تاریخ تذهیب: بهمن ۸۹/ دستمزد تذهیب: ۱۰۰ ه.ت
سرنوشت قطعه: فروش به هنرجوی خوشنویسیم محمّد حبیبی کیاکلایی به ۳۰۰ ه.ت
اندازهء اصلی: ۲۰x۳۳.۵ سانتی‌متر /  لینک مرتبط: اینجا

خط شیخ و تذهیب سهیلا اسکندری

حافظا ! سر ز کله‌گوشهء خورشید برآر / بختت ار قرعه بدان ماه تمام اندازد
شعر : حافظ / خط : رضا شیخ محمّدی / شهریور ۸۸
تذهیب با طلا : سهیلا اسکندری / بهار ۸۹
دستمزد تذهیب: ۱۰۰ ه.ت / قیمت تابلو: ۵۰۰ هزار تومان
در تابستان ۹۱ در جریان برگزاری نخستین اکسپوی فروش آثار هنری در قم، به ۶۰۰ ه.ت به ادارهء ارشاد قم فروخته شد و وجه آن را از آقای دلیر معاونت هنری ارشاد دریافت کردم (به همراه یک قطعه خط دیگر و جمعا" به مبلغ یک میلیون و دویست و پنجاه ه.ت)
ابعاد اصلی: ۳۰ در ۲۷ سانتیمتر / اسکن اصلی > اینجا
دو اثر دیگر که سهیلا اسکندری برایم تذهیب کرده: ۱ و ۲

دو قطعهء ترکیبی از بنده با نگارگری استاد سید حسین نجومی

در مقطع همکاری هنریم با استاد سید حسین نجومی فرزند مرحوم آیت‌الله نجومی، تجربهء خوب ایشان در هنر نگارگری و گل و مرغ، در کنار مهارتشان در قطّاعی و وصّالی و مرمّت نسخه‌های خطّی، یکجا به کار من آمد: تعدادی از آثار خوشنویسی تحریرشده توسّط خودم را که مربوط به سنوات مختلف فعَالیّت هنریم بود و به رغم تغییر شیوه و پیشرفت در خوشنویسی از آنها دل نمی‌کندم (چون نماد مقطعی از تلاش هنری من بودند) در اختیار ایشان گذاشتم. حتّی آثار دوستان خوشنویسم را که سر کلاس تحریر کرده و یا به طریق دیگری از آنان به دستم رسیده و وارد مجموعه‌ام شده بود، به نجومی دادم. ایشان هم به انتخاب و اختیار خود با مونتاژ و کنار هم قراردادن این مواد خام و استفاده از ابروبادهای دست‌ساز و پرکردن جاهای خالی با گل و مرغ و گره‌چینی، قطعات ترکیبی متعدّد و سروته‌بسته‌ای تولید کردند. تولید این دسته آثار در مقطعی بود که هنوز وارد پروسهء برگزاری نمایشگاه انفرادی خوشنویسی نشده بودم و از آنها تنها برای تزیین مجالس و محافلی که با دوستان داشتم و گاه متاعی برای گرم‌کردن معاملات و مبادلاتی که با دوستان خطباز داشتم، سود می‌بردم. تنها در یک مورد، در جریان برگزاری اولین نمایشگاه خوشنویسیم در اراک، چهار عدد از آنها را به صورت یکجا به امیر هزاوه رئیس گالری ماندگار اراک فروختم. الباقی قطعات در مبادلات کالا به کالا با قطعات قدیمی یا جدید تاق زده شد و همیشه این جریان و گردش برام لذّتبخش بود.
در پست حاضر دو اثر از این سری قطعات را که در سال ۸۶ توسّط استاد نجومی قطعه‌بندی و تذهیب شده - و اصل آنها خدا می‌داند کجاست - تقدیم دوستان می‌کنم.
                                          اسکن‌های چهارتکه‌ای این آثار در بایگانی شیخ ظاهرا نه در آر ۷۲ که در آر ۷۶ است.

یازده سطر از من با تذهیب استاد رامین مرآتی

در این پست یازده قطعه خطّ دیگر از آثار خودم (مزیّن به تذهیب استاد رامین مرآتی) را که به تازگی از کارگاه ایشان در کرج تحویل گرفتم، تقدیم بازدیدکنندگان روزافزون وبلاگم می‌کنم. اثر نخست مصراعی است از حضرتحافظ ( گر برگ عیش می‌طلبی ترک خواب کن! ) و  دومی سطر (سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل ) از حافظ با تذهیب طلا. و سومی مصراعی از حافظ با مضمون: (فی‌الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر) و چهارمی مصراع: (مرگ من یعنی قناری خواند و بیتابم نکرد) از شاعر خوب معاصر «ساعد باقری» که اوّل بار آن را از دوست معلّم و خوشنویسم کاظمی در قم شنیدم. و پنجمی سطر (ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند) و ششمی مصراعی از حافظ با تذهیب طلا: (ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید) نوشته‌شده در آبان ۸۲ و هفتمی بیتی از حافظ: (کمال سرّ محبّت ببین نه نقص گناه / که هر که بی‌هنر افتد نظر به عیب کند) و هشتمی مصراع حافظ: (باغبانا ز خزان بیخبرت می‌بینم) نوشته‌شده در شهریور ۸۳ و نهمی مصراع صائب تبریزی: (در کمال احتیاج از خلق استغنا خوش است) نوشته‌شده در تیر ۸۵ تذهیب‌شده با طلا و دهمی مصراع: (جان‌پرور است قصّه‌ی ارباب معرفت) از حافظ نوشته‌شده در شهریور ۸۳ و یازدهمی مصراع: (در دام چگونه مرغ پرواز کند؟) نوشته‌شده در خرداد ۸۴. تحریر و خلق مصراع‌های یادشده عمدتاً محصول جلسات هفتگی دعای توسّل انجمن خوشنویسان قم بود که در سنوات گذشته به همّت علی بخشی رئیس کنونی انجمن و علی رضائیان - رئیس سابق - ترتیب یافت و افسوس که استمرار نیافت. اصل برخی از این قطعات در اختیار بنده نیست و در معاملات و مبادلاتی که در همین روزهای نخست سال با دوستان خطباز داشته‌ام، در بازار خرید و فروش خط، تزریق شده یا به برخی مجموعه‌های خصوصی راه یافته است. (اصل سطور ارائه‌شده در این پست، عمدتاً در اختیار دوست هنرمندم «خسرو مرادی» - آ.آزرم - از اصفهان است). گفتن دارد که در فصل جدید فعّالیّت هنری، از انباشت آثار خوشنویسی‌ام در منزل پرهیز می‌کنم و حتّی از این امر بیمناکم. دوستان، بسیار توصیه می‌کنند که با این آثار، نمایشگاهی انفرادی ترتیب دهم. ولی عجله دارم که اثر را بعد از خلق و تذهیب، چون جنینی که دیگر نمی‌تواند و نباید در دنیای بسته‌ی رحم نگه داشته شود، از خود دور کنم. لذا با اوّلین فرصت معاوضه‌ی این قطعات با قطعات دیگر (ترجیحاً آثار قدما) آن را رد می‌کنم یا احیاناً به پول نزدیک می‌کنم. البتّه قبل از اسکن‌گرفتن قطعه‌ای را دور نمی‌کنم و همواره حقّ استفاده از اسکن مزبور را حتّی بعد از فروش اثر برای خود محفوظ داشته و دانسته‌ام. با تزریق خطّ خودم در بازار، انگار مسئولیّت حفظ و نگهداری از آن را به دوش دیگران - و اگر جراءت کنم می‌گویم: تاریخ - انداخته‌ام و خودم را خلاص کرده‌ام. بر روی نمایشگاه دائمی اینترنت - حفظه‌الله تعالی! - نیز برای اثر خودم فرصت دیده‌شدن فراهم می‌کنم. دوست دارم از این طریق بی‌آنکه هزینه‌های گوناگون انبارداری را بپردازم، اثرم را در تیراژ بالا تکثیر و جاوید کنم. خدا کند در این راه توفیق یابم.

 


 لینک یازده سطر بالا در سایت اسنیپس:

 

 

 

 

 

 اندازه‌ی اصلی ۹ * ۲۴ س.ماندازه‌ی اصلی قطعه ۸.۵ در ۲۷ س.م
 اندازه‌ی اصلی ۶.۵ در ۱۷.۵ smسایز اصلی: ۸.۵ در ۲۱.۵
اندازه‌ی اصلی ۶.۵ در ۱۹ سماندازه‌ی اصلی: ۷.۵ در ۱۷ سم
سطر ۱ در سایز سه‌برابر / سطر ۲ در سایز چهار ‌برابر / سطر ۳ در سایز سه برابر / سطر ۴ در سایز چهاربرابر /
سطر ۵ در سایز سه برابر / سطر ۶ در سایز سه برابر / سطر ۷ در سایز سه برابر / سطر ۸ در سایز سه برابر /
سطر ۸ قبل از تذهیب / سطر ۹ در سایز سه برابر / سطر ۱۰ در سایز سه برابر / سطر ۱۱ در سایز سه برابر / 


دیگر آثار خوشنویسی من با تذهیب استاد مراتی آپلودشده در پرشینگیگ:

       

استفاده از اسکن سیاه‌مشق حمد من که در بالا آوردم، در سایت نورنگ که در اردیبهشت ۹۲ در سرچ گوگلی یافتم.
تاریخ قبلی پست: ۱۵ فروردین ۸۷ ساعت ۰۰:۵۰ / آپ: دی ۸۹، دی ۹۱، اردیبهشت ۹۲

سطر به خط شیخ

اگر شراب خوری جرعه‌ای فشان بر خاک - از آن گناه که نفعی رسد به غیر چه باک؟ / شعر : حافظ / خط : رضا شیخ محمّدی، سال ۸۳/ رنگ‌کردن کاغذ: امیر عاملی / قطعه‌بندی: مرتضی ترابی

انعکاس یک غزل حافظ در آینهء هنر اساتید: سید حسن میرخانی و محمدرضا شجریان

انعکاس غزل ناب حضرت حافظ:  به مژگان سیه کردی هزاران رخنه در دینم  / بیا کز چشم بیمارت هزاران درد برچینم در آینهء هنر اساتید: روانشاد سیّد حسن میرخانی (دوسطری منتشرنشدهء نستعلیق) و محمّدرضا شجریان (قطعه آواز کمترشنیده‌‏شده با نی استاد محمدعلی کیانی‏‌نژاد)       لینک فایل صوتی >>> اینجا

مزد اگر می‏طلبی طاعت استاد ببر!

استاد محمدرضا شجریان / عکاس: رضا شیخ محمدیدر این پست سه مادّهء خام از آرشیو شیخ در کنار هم خوش نشسته است:
۱. مصراع مزد اگر می‌طلبی طاعت استاد ببر از حضرت حافظ به خط نستعلیق استاد موحّد حسینی و عکاسی حقیر (که هنوز مونتاژ و سرهم‌بندی نشده) و در کنارش اجرای دیگری از همین سطر به خط محمّدحسین اسرافیلی شاگرد ۱۶ سالهء استاد موحّد و مزیّن به تذهیب خواهرش.
۲. ضربیخوانی بداههء شیخ همراه با تار امیر قره‌بیگلو و ضرب رضا احسانپور در منزل سیّد جعفر غضنفری فرزند آیت‌الله غضنفری در قم در تاریخ ۶ دی ۸۶ بر روی غزل حافظ که حاوی بیت زیر است:
سعی نابرده در این راه به جایی نرسی/مزد اگر می‌طلبی طاعت استاد ببر!  >>> اینجا
۳. تصویری از حضرت استاد محمّدرضا شجریان که در تیر ۸۶ عکسبرداری کرده‌ام و در این پست برای نخستین بار منتشر می‌شود.

      
لینک مرتبط: اینجا

شمع: عکس شمع + ترانه من شمعم داریوش رفیعی + سوختم در چاه صبر

خط شمع طربم گیر خودم + ترانهء من شمعم شمع شبانه با صدای مرحوم داریوش رفیعی + عکس شمع عکاسی خودم یکجا قرار گیرد در این پست

 

 

در ادامهء پست قبل

کاربری به نام «نسیم» که هر از گاهی در این وبلاگ به اظهارنظرهای مفید می‌پردازد، در ذیل پست قبل نوشته است:
سه‌شنبه 25 آبان 1389 ساعت: 10:18. حتما (این چلیپا) در شرایط خاصی نوشته شده که بیش از 60% کلمات ناجوانمردانه خراشیده شدن... نمی دونم چرا بهم برخورد! شایدم من دارم اشتباه می بینم...
در پاسخ عرض می‌کنم: از قضا دیشب بعد از آپلود این تصویر که به بستر رفتم, به نظرم رسید که بهتر است فردا صبح بلافاصله بعد از روشن‌کردن رایانه، تصویر را با تصویری با سایز کوچکتر - حتی در حد نصف مقداری که الان هست - جاگزین کنم. امروز به دنبال مشکلی که برای پمپ آب منزل به وجود آمد، تعویض تصاویر میسّر نشد.
کاربران گرامی واقفند که اصرار من برای اینکه اسکن‌های این وب غالبا در سایز بزرگ و حداقل در عرض 1280 پیکسل عرضه شود, اینگونه مواقع که اصل قطعه با ساخت و ساز و تیغکاری همراه است، کار دستم می‏دهد. این نوع ارائهء آثار خوشنویسی با دقت و وضوح بالا که امکان زوم بر حروف و کلمات را در اختیار بیننده قرار می‌دهد، شاید مبتنی بر این طرز فکر است که هنرمند تنها مجاز به آشکارسازی و بزرگنمایی نقاط قوّت کارش نیست و ضعف‌هایش را هم باید در معرض دید قرار دهد. انگار استتار کاستی‌ها مساوی و مساوق با عدم صداقت است. این مبنا البته که جای نقض و ابرام دارد; چرا که گاه شرایط برای خلق اثر هنری به کمال فراهم نیست و در عین حال از هنرمند، کار می‏خواهند. در این حال یا باید از عمل طفره رفت که سلیقهء بعضی‌ها این نیست. یا باید کار را همراه با نمایش نقاط قوّت و ضعفش - تواءمان - انجام داد و صداقت را در نمایش خلل‌ها دانست که شاید لزوم مالایلزم باشد. راه سومی وجود دارد که راه شجریان است که در جایی از او خواندم که اگر در شرایط خستگی تارهای صوتی یا بیماری، مجبور به خواندن آواز شوم، تکنیک‏هایی بلدم که به کمک آنها می‌توانم از نقاطی از حنجره‏ام بهره ببرم که ضعف کارم بروز پیدا نکند!
شاید اگر چلیپای فوق به قلم بنده - که نسخهء اصل آن به ۱۰۰ دلار در دهلی توسط حاج آقا مهدوی نمایندهء ولی‌فقیه در هندوستان خریداری شد - به یکی از این دو شکل (۱ و ۲) عرضه و ارائه می‌شد، کاستی‌های خوشنویسی من (و نیز قلم‌گیری‌های دوست هنرمندم زهرا بیات) دیده نمی‌شد و من از نقد و گلایهء «نسیم» جهیده بودم. نه؟

چلیپای شیخ + تذهیب زهرا بیات (اراک)

سیاه‏‌مشق ناب اثر میرزا غلامرضا اصفهانی

دیدی آن قهقههء کبک خرامان حافظ
که ز سرپنجهء شاهین قضا غافل بود

 

سیاه‌مشق نفیس اثر میرزا غلامرضا اصفهانی
(به این شکل برای نخستین بار منتشر می‏شود.)
تحریر: ۱۲۹۷ قمری
تهیّهء عکس از روی اصل: رضا شیخ محمّدی / اسفند ۸۶

چلیپای شیخ و تذهیب نسرین حقیقت

خط: رضا شیخ محمدی / تحریر: آذر ۸۸
تذهیب: نسرین حقیقت (قزوین)
شعر: حافظ
ابعاد اثر: ۲۶ در ۵/۱۶ سانتی‌متر
اجرای دیگری این شعر: اینجا

خط شیخ و نگارگری مهرداد لطفی‏پور و نسرین حقیقت

آسمان کشتی ارباب هنر می‌شکند /
تکیه آن به که بر این بحر معلق نکنیم

شعر: حافظ / خط (قصارمشق) : رضا شیخ محمّدی
ابعاد اصلی: 19x30.5 س.م / تحریر : آبان ۸۸
گل و مرغ: مهرداد لطفی‌پور اجرا: بهار ۸۹
قیمت اثر: ۳۵۰ هزار تومان فروش به امیرعطاءالله جبّاری از وراژنهء سابقم در قزوین که گفت خانمم می‌خواهد به استاد دانشگاهش هدیه دهد؛ به 150 ه.ت در سال 91


ابعاد اصلی: ۲۲ در ۱۳.۵ سانت
تذهیب: نسرین حقیقت / دستمزد: ۳۵ هزار تومان
سرنوشت قطعه: فروش به سهیلا احمدی خوشنویسی یزدی در سفرم به یزد برای برگذاری نمایشگاه خوشنویسی و در خلال یک معامله


لینک مرتبط > اینجا

در حشمت سلیمان!

قطعه/سیاه‌مشق (=قصارمشق) دیگری از شیخ حاوی پیشنهادهای تازه‌ برای درگیری و حسن همجواری و هماغوشی کلمات و حروف
متن: در حشمت سلیمان هر کس که شک نماید / بر عقل و دانش او خندند مرغ و ماهی (حافظ) / اجرا: آبان ۸۸
سمت راست: تحویل به سید محمّد سیّدکریمی برای تذهیب
سمت چپ: تذهیب‌شده توسّط اسدالله فقیهی با تکنیک گل و مرغ / به ۴۰ ه.ت
سرنوشت قطعه: فروش به آقای شفیعی مجموعه‌دار اصفهانی

سیاه‌مشق متفاوت شیخ

تحریر غزل کامل خواجهء شیراز با مطلع: بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است / بیار باده که بنیاد عمر بر باد است / و مقطع: حسد چه می‌بری ای سست‌نظم بر حافظ؟ / قبول خاطر و لطف سخن خداداد است / تاریخ تحریر:  تیر ۸۶ شمسی / تهران / ابعاد اصلی: ۲۰ در ۲۵ سانتی‌متر / تذهیب: کارگاه استاد رامین مرآتی، کرج / سایز بزرگتر

چلیپا به خط شیخ

بلبل از فیض گل آموخت سخن ورنه نبود / اینهمه قول و غزل تعبیه در منقارش
آن سفرکرده که صدقافله دل همره اوست / هر کجا هست خدایا به سلامت دارش!
شعر: حافظ
خط: رضا شیخ محمّدی
تحریر به سفارش آقای گنجانی داماد دوست عزیزم علی کیا
اردیبهشت ۸۹

قصارنویسی شیخ

به عجب علم نتوان شد از اسباب طرب محروم
شعر: حضرت حافظ
به قلم: رضا شیخ محمدی / اسفند 88
خط نستعلیق قصارنویسی ترکیبی با تلفیقی از آموزه های استاد غلامحسین امیرخانی و استاد موحد / لینک مرتبط: اینجا


سیاه‌مشق رضا شیخ محمّدی + تذهیب پریسا پگاه

قیمت: هشتاد هزار تومانحافظ اگر قدم زنی در ره خاندان به صدق
 بدرقهء رهت شود همّت شحنهء نجف
سیاه‌مشق: رضا شیخ محمّدی (تیر ۸۸)
تذهیب: پریسا پگاه - قزوین (پاییز ۸۸)
اندازهء اصلی: ۱۴ در ۲۳ سانتیمتر

سیاه‌مشق شیخ + تذهیب الناز ارجی

منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن / از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم (حافظ)
خط: رضا شیخ‌محمّدی (خرداد ۸۸)
تذهیب: الناز ارجی (زمستان ۸۸)
اندازهء اصلی: ۱۶.۵ در ۲۰ سانتی‌متر / قیمت: ۲۷۰ هزار تومان
لینک مرتبط: >>> اینجا

سیاه‌مشق شیخ و تذهیب نسرین حقیقت

قیمت: 200 هزار تومان

شب وصل است و طی شد نامهٔ هجر
سلامٌ فیه حتّی مطلعِ الفجر 
(حافظ)
سیاه‌مشق با لهجهٔ رضا شیخ محمّدی شهریور ۸۸
تذهیب: نسرین حقیقت دی ۸۸
اسکن اصلی: اینجا / نشر فیسبوکی: اینجا / نشر تلگرامی: اینجا / نگاتیو: اینجا

خط شیخ و نگارگری نسرین حقیقت

قیمت: دویست هزار تومانحافظ! تو ختم کن که هنر خود عیان شود/ ابعاد اصلی: ۱۳ در ۲۱.۵
قطعه / سیاه‌مشق: رضا شیخ محمّدی / مهر ۸۸
گل و مرغ: نسرین حقیقت (قزوین) / دی ۸۸

چلیپا و قطعه/‌سیاه‌مشق به قلم و رقم رضا شیخ محمدی

  عاشق مخمور و مهجورم بت ساقی کجاست؟









لینک مرتبط: اینجا
اجرای دیگر شعر با تذهیب نسرین حقیقت: اینجا
اجرای دیگر شعر با تذهیب مهرداد لطفی‏پور: اینجا

قصارمشق «آسمان کشتی ارباب هنر می‌شکند» از شیخ

وحید عباسی عزیز. لینک زیر اسکن اصلی از قصارمشق «آسمان کشتی ارباب هنر می‌شکند / تکیه آن به که بر این بحر معلّق نکنیم» به خط بنده و تحریرشده در آبان 88 است.
حافظ در این شعر از عناصر طبیعی مثل آسمان و دریا و کشتی یاد کرده و چون آسمان را به «بحر معلّق» تشبیه کرده، من هم در آسمان ترکیبم، این دو کلمه را به صورت معلّق نوشتم. سرکش‌های متعدد کاف هم تداعی‌کنندهء بادبان کشتی است. «کشتی» ارباب هنر هم که فلک کجمدار شکسته است، در قسمت تحتانی ترکیب به گِل نشسته است.
با توجه به این عناصر، مایلم قبول زحمت کرده و این اثر را با هنر ناب و تبحّر خوبت به یک اثر نفیس و ماندگار تبدیل کنی و فایل نهایی را بدون کم‌کردن حجم و کاستن از کیفیت برای حقیر ارسال نمایی. پیشاپیش ممنون و امیدوارم بتوانم زحماتت را جبران کنم.
سی بهمن نود / رضا شیخ محمدی
http://takand.persiangig.com/8808/sheikh_qesarmashq_keshti_r164_be-gerafist.jpg

خط شیخ و تذهیب نسرین حقیقت

لطف خدا بیشتر از جرم ماست
نکته‌ی سربسته چه دانی خموش؟

خط: رضا شیخ محمدی / شهریور ۸۸
تذهیب و گل و مرغ: نسرین حقیقت

اندازهء اصلی: ۱۳ در ۲۰.۵ سانتی‌متر

قیمت تابلو : نود هزار تومان فروخته شد به ابومهنّد در دوم آذر ۸۸ به ۵۰ هزار تومان

سطری از شیخ

هشتاد هزار تومانشعر: حافظ
خطّ شیخ: تیر ۸۸
تذهیب: طاهره عسکری (شهریور ۸۸)

اجراهای دیگر این سطر: اینجا

چند سیاه مشق از شیخ

منم آن شاعر ساحر که به افسون سخن
از نی کلک همه قند و شکر می‌بارم
(حافظ)

خط: رضا شیخ محمّدی (خرداد ۸۸)
تذهیب: زینب اسلامی (همسر سابق حسینی خطباز)
قطعه‌بندی: روح‌الله فاضلی وادقانی
قیمت: ۱۳۰ هزار تومان


به یاد منطق قربانیان کوی منا
به نای غفلت خود نیش خنجری بزنیم (قیصر امین‌پور)
خط: رضا شیخ محمّدی / تذهیب: زهرا بیات (اراک)
قیمت: ۱۲۰ هزار تومان

سیاه‌مشق: رضا شیخ‌محمّدی
تذهیب: زهرا بیات (اراک)
قیمت: ۱۳۰ هزار تومان

 

ملغمه‌ا‌ی از سنّت‌مداری و مدرسه‌گریزی!

چلیپای منتشرنشده به قلم و رقم استاد غلامحسین امیرخانی (مربوط به اوایل دهه 60) با تذهیب مرحوم استاد محمدعلی زاویههنرهای مستظرفه‌ی شرقی، به اعتبار قدمت دیرینه، عبور از تونل قرون و گذر چندصدساله از فیلتر احساس و پسند نخبگان و خبرگان هنر و نقض و ابرام بیشمار و حکّ و اصلاح مستمر و آمیزش با سُنن ریشه‌دار و بعضآ آئینی که در طیّ ادوار طولانی رخ نموده است، اینک که در دستان ماست، البتّه متصلّب و تغییرناپذیر جلوه می‌کند. (ادامه)

ادامه نوشته

دو اجرا از چلیپای شیخ (من دوستدار روی خوشم)

شعر: حضرت حافظ / خوشنویسی: رضا شیخ‌محمّدی
(تحریر: اردیبهشت ۱۳۸۵ شمسی)
اجرای سمت راست: نگارگری (گل و مرغ): اسدالله فقیهی
(اجرا: ۱۳۸۸) / قیمت: دو میلیون تومان
این قطعه در خلال یک معامله در زمستان ۹۲ به ثمن بخس به غیاث علوی در قم واگذار شد. عجبا که این چلیپا همان تابلوییست که به خاطرش یک بار به قزوین رفتم و با دعوا و پرخاش از رئیس وقت حوزهء هنری پس گرفتم (اینجا)
اجرای سمت چپ: نسخهء دیگری از این شعر است که ابتدا همراه با مجموعه‌ای از خطوطم برای تذهیب به استاد سید حسین نجومی دادم و مدتی بعد پسش فرستادند و عذر آورند که وقت ندارند. در تابستان ۹۱ آن را برای تذهیب در اختیار فرزانه جعفری نگارگر اصفهانی قرار دادم. / اسکن اصلی >> اینجا
اواخر آذر ۹۱ فرزانه جعفری حاصل کار را در سفری که از اصفهان به قم آمد، در دیداری که در پارکینگ منزلمان داشتیم، به همراه اثر دیگری از من که تذهیبش کرده بود، تحویلم داد. سریعا" از هر دو اسکن تهیه کردم. نرخ تذهیب را ابتدا برای هر دو کار یک میلیون تومان اعلام کرد که سرم سوت کشید ولی سعی کردم به رویم نیاورم و فقط کمرمق بگویم: جدّی؟ تا ایشان هم بگوید: چون شمایید، دوتاش به ۸۰۰ ه.ت و این آخر تخفیف است! ... فردایش قطعهء چلیپا را بعد از تماس تلفنی با خانم جعفری با دوچرخه مقابل منزل یکی از بستگانش در قم بردم که شب را آنجا مانده بود. تحویلش دادم و عنوان کردم برخی سفیدی‌هایش اذیتم می‌کند. مقدور هست باز رویش کار کنی و بیاض‌ها را خنثی و خاموش کنی؟ گفت: چرا که نه؟ و قطعه را تحویل گرفت. بعد از چند ماه، به دنبال چند تماس، با مشکلات بسیار ۴۰۰ ه.ت بابت تذهیب دوم که عذری برای مرجوع‌کردنش نداشتم، فراهم و به حساب فرزانه واریز کردم. اما تا امروز که خرداد ۹۲ است، سراغی از چلیپا نگرفته‌ام که گرفتن همان و مطالبهء حق‌الزحمه همان...    لینک فیسبوکی: اینجا


اسکن اصلی اجرای دوم چلیپا (بالا سمت چپ) را در خرداد ۹۲ به همراه اسکنی از یکی از تذهیبهای اوریجینال کار دوست نگارگرم حمید علی‌محمدی که در بهمن ۷۶ آورد منزلمان و اسکن کردم و نیز تذهیبی که محسن روزگرد روی یکی از کارهام انجام داده بود، برای دوست خوشنویس و آشنا با فتوشاپم مهدی منصوری که زمانی شاگرد خوشنویسی من بود و الان در تنکابن بسر می‌برد، پست کردم  که با هم بیامیزد. این دوست متخصص چینش رایانه‌ای نستعلیق با نرم‌افزار کلک هم هست و چند دیوان شعر از او وارد بازار نشر شده است... هفتهء گذشته تصویر یکی از خطوط دست‌نوشتهء او را هماغوش با تذهیب یکی از خطوطم که آقای برزکار انجام داده بود، در نت دیدم و بهش پیغام دادم که منم می‌خوام! و چند نمونه خط و تذهیب برایش فرستادم... حاصل تلفیق را اینجا مشاهده می‌فرمایید.

سیاه‌مشق رضا شیخ محمّدی و تذهیب: زهرا بیات (از اراک)

سیاه‌مشق رضا شیخ محمّدی
تحریر در مرداد ۸۷
تذهیب: زهرا بیات (از اراک)
اجرا دراردیبهشت ۸۸
متن: هیچ کس نیست که در کوی تواش کاری نیست
هر کس اینجا به طریق هوسی می‌آید
از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
زده‌ام فایل و فریادرسی می‌آید (حافظ)

سیاه‌مشق شیخ و تذهیب زهرا بیات


 از غم هجر مکن ناله و فریاد که دوش
 زده‌ام فالی و فریادرسی می‌آید


 پیوند سیاه‌مشق‌‌نویسی ابداعی رضا شیخ‌محمّدی با تذهیب زهرا بیات متولّد اراک، ۲۵ ساله و لیسانس زبان یک محصول   بصری خوشنویسی را به ارمغان آورده است که امید می‌رود مورد پسند بازدیدکنندگان وبلاگ قرار گیرد. قیمت اثر: ۱۵۰ هزار تومان

خط من و تذهیب فاطمه شریعتی

سیاه‌مشق من
تذهیب: فاطمه شریعتی
مضمون: غزل کامل حافظ شیرازی
با مطلع: بیا که قصر امل سخت سست بنیاد است
تحریر در مرداد ۸۶

خوشنویسی من و تذهیب استاد حسین نجومی

.1.2

دو اثر خوشنویسی ترکیبی به قلم و رقم بنده: رضا شیخ‌محمدی
همراه با تذهیب، قطعه‌بندی و گل و مرغ استاد سید حسین نجومی hosein nojoomi
نرخ دریافتی بابت تذهیب برای هر قطعه ۱۰۰ هزار تومان
این قطعات را در خلال یک معامله و مبادله‌ی خط در ماه‌های اخیر،
به دوست خطباز قزوینی‌ام: امیر عاملی amir ameli aameli amely فروختم.
قطعهء یک قبلاً با اعوجاج اسکن شده بود و در وب قرار داده بودم (اینجا) در بهار ۸۷ قطعه را که به عاملی فروخته بودم، از او امانت گرفتم و به صورت بهتری در ۶ تکّه اسکن کردم و دوستم روح‌الله موءمنی در پاساژ قدس قم تکّه‌ها را در ازای ۴ ه.ت با فتوشاپ به هم چسباند و مونتاژ کرد. حاصل کار را مشاهده می‌کنید.
آدرس قطعهء یک (دارای بیت مظهر لطف ازل) در آرشیو شیخ: آر ۱۰۰ و آر ۱۳۳
                   آپدیت پست در ۱۱ اردیبهشت ۸۹ 

سیاه‌مشقی از خودم / شعر: حافظ / تذهیب: استاد رامین مرآتی

منم که شهره‌ی شهرم به عشق ورزیدن
منم که دیده نیالوده‌ام به بددیدن
قطعه در سایز کاملاً بزرگ
قطعه‌ی فوق قبل از تذهیب:

لینک مرتبط فیسبوکی

آثاری از خودم



 

 

☻ سوره‌ی حمد
در قالب سیاه‌مشق بدیع با مفردات نستعلیق و ترکیب تازه
اثر رضا شیخ‌محمدی
آبان ۸۵



☻ سیاه‌مشق بدیع با متن ترانه‌ی:
«شد خزان گلشن آشنایی / بازم آتش به جان زد جدایی / ...»
مفردات نستعلیق و ترکیب تازه
اثر رضا شیخ‌محمدی
آبان ۸۵




☻ بیت حافظ:
«ز گریه مردم چشمم نشسته در خون است / ببین که در طلبت حال مردمان چون است»
در قالب سیاه‌مشق بدیع با مفردات نستعلیق و ترکیب تازه
اثر رضا شیخ‌محمدی
آبان ۸۵

تا شدم از گردش چشم تو مست / پای زدم یکسره بر هر چه هست

سطر تذهیب‌شده
شعر: صغیر اصفهانی / خط: رضا شیخ‌محمدی / تذهیب: فاطمه شریعتی
اصل قطعه متعلق به دوست هنرمندم ناصر طاووسی و به سفارش او نوشته شده است.






☻ سطر نستعلیق
اثر رضا ‌شیخ‌محمدی / آذر ۸۵
شعر: ساعد باقری
این بیت را اولین بار از دوست خوشنویسم مجید کاظمی شنیدم.




در ازل پرتو حسنت ز تجلی دم زد
خط حقیر در اردیبهشت ۷۲
حاشیه‌ی دور را از آقای احمد پیله‌چی در دهه‌ی ۶۰ گرفتم.

 

قطعاتی به قلم حقیر ،خط در گرافیک ، گرافیک در خط ، تایپوگرافی ، نوگرایی در هنرهای سنتی ، هنر آوانگارد


                                                                                     قبل از تذهیب



                                                           بعد از تذهیب اولیه (عکاسی با دوربین دیجیتال)


                                                                      بعد از تذهیب اولیه (اسکن از روی اصل)



                      بعد از تذهیب نهایی توسط سیدکریمی و پاسپارتو (نرخ دریافتی بابت تذهیب: ۱۵ هزار تومان)


دو قطعه‌خط سیاه‌مشق نستعلیق با سبک خاصی در تنیدگی کلمات و اجزا در یکدیگر که حقیر بدان نایل شده‌ام و پیشتر مشابهش را ندیده‌ام، در این پست تقدیم می‌شود.
این دو قطعه در ایام نوروز و در سفر حقیر به تهران و قزوین برای دیدن اقوام، تحریر شده است.
بسیار شنیده‌ام که:
خارج از فضای خاصی که هر هنرآفرین برای خود در منزل و سکناگاهش ساخته و در آن به خلق اثر می‌پردازد، آفرینش اثر هنری، خوب از کار و آب در نمی‌آید و آن چیزی که باید بشود، نمی‌شود.
خوشبختانه حقیر با این سبک از سیاه‌مشق که حالت بافندگی قالی را دارد و هر جزء در کمال دقت بر بستر جزء قبلی قرار می‌گیرد (گاه ساتر عیوب حرف و جزء مجاور است و گاه مکمل آن)
حس می‌کنم حتی در حالت ناآمادگی و در خلال سفر هم می‌توانم مشقی بنویسم که
همزمان هم چرکنویس است و هم پاکنویس.
از این حیث که به صورت بداهه و بدون برنامه‌ریزی قبلی تحریر می‌شود، انگار قرار است اتودی برای اجرای اصلی باشد (که از قضا می‌تواند بعدآ دوباره‌نویسی شود و احیانآ مشکلاتش اصلاح گردد)
اما در عین حال و در نهایت، پاکنویس از کار درمی‌آید؛
شاهدش اینکه این دو قطعه را امروز قبل از اسکن‌کردن، در اختیار دوست تذهیب‌کارم «حسین نظیفی» قرار دادم تا تذهیب کند و هر کدام را تا سقف ده هزار تومان.
به هر تقدیر با این سبک تمرین خط که تواءم با ارائه‌ی کار جدی است، با یک تیر چند نشان می‌زنم.
دیگر اینکه من دوست دارم با حفظ حالت کمکاری ، با یک دست چند هندوانه‌ (ی کوچک) بلند کنم
(هم به خط برسم هم آواز‌خوانی، هم نویسندگی، هم عکاسی، هم وب‌گردی و هم ولگردی!)
نمی‌توانم و نمی‌خواهم در تمرین خط در تمرین‌هایی که نهایتا سر از سطل آشغال درمی‌آورد،
وقت و قوت صرف کنم؛
به خلاف برخی از همتایانانم در خطه‌ی خط که شب تا صبح «واو» مشق می‌کنند
و نهایتآ هرازگاه مشق‌های تلنبارشده‌شان را در گونی می‌کنند و در بیابان‌های اطراف قم دفن می‌نمایند.
بنده ضمن ارج‌نهادن به این شیوه کار این دوستان
(چون باعث می‌شود اسم جلاله زیر دست و پا نماند و دفن شود! ... محض شوخی عرض شد!)
که در جای خود محترم و حاکی از یکدندگی و پشتکار و میل به رفتن به بیخ کار در مقام درآوردن یک حرف نستعلیق با قلم (و بدون ساخت و ساز) می‌نماید، هرگز چنین سلوکی را نداشته‌ و یحتمل نخواهم داشت و به میانبرها می‌اندیشم.
دو قطعه سیاه‌مشق این پست (یکی با متن کلاسیک و بی‌تاریخ‌مصرف سوره‌ی حمد + قل هوالله احد + سوره‌ی کوثر با ترکیب جدید و دیگری چهار‌قل مبارک) محصول چنین اندیشه‌ای است.
نظر دوستان بازدیدکننده در اینکه آیا کلمات فوق یا اجرای خوشنویسی حاضر را می‌پسندند یا خیر،
شنیدنی است.

 قبل از تذهیب


 
                                                                                     بعد از تذهیب سیدکریمی (اسکن موءمنی)




                                                                                   بعد از تذهیب (اسکن پدیده قرن قم)

قطعه فوق در سایز بزرگتر (اسکن پدیده قرن)
قیمت اثر: فروخته شد


قطعه ی سوم که به همین سیاق نگاشته ام

و اصل آن در اختیار دوست خوشنویس و شاعرم امیر عاملی است.
این قطعه با تکرار بیت:
( از صدای سخن عشق ندیدم خوشتر / یادگاری که در این گنبد دوار بماند )
در اردیبهشت ۸۶
خلق شده و اسکن حاضر توسط سید پابرهنه تهیه شده است:



قیمت اثر: فروخته شد

چند سطر از شیخ



 



متن فوق از کتاب کشف‌المحجوب انتخاب شده است.







چند چلیپای تعلیمی از حقیر

با سلام و احترام به همه‌ی دوستداران هنر خوشنویسی و بازدیدکنندگان این وبلاگ!چون دوست گرامی «رضا ترکیان» عزیز در کامنتی در پست قبل، ابراز تمایل کرده بودند
که حقیر، چند نمونه از چلیپاهای تحریرشده توسط خودم را در وبلاگ قرار دهم،
شش مورد از این چلیپاها را که اکثرآ سر کلاس تعلیم خطم در انجمن خوشنویسان قم(عصر روزهای سه‌شنبه) برای هنرجویان عزیز تحریر کرده‌ام،
در اینجا قرار می‌دهم و  برخی از آن‌ها سوءال امتحانی انجمن خوشنویسان
در دوره‌ی عالی و ممتاز بوده است. امیدوارم دوستان و کاربران عزیز بپسندند.











چند سطر نگارش‌یافته از سوی حقیر

چند سطر از سطور تحریریافته از سوی حقیر که هر یک محصول یکی از شب‌های جلسات هفتگی دعای توسل خوشنویسان قم در سنوات اخیر است. در ذیل هر سطر حقیر در جای مناسبی امضای «محمدی» را مرقوم کرده و به سال و ماه نگارش اثر اشاره کرده‌ام:









 
                                                                                                  قیمت آثار: فروخته شد

مجموعه ای از سرمشق هایی که به هنرجویم سید روح الله شیخ الاسلامی داده ام

دوسطری منتشرنشده از استاد غلامحسین امیرخانی / اسکن از روی اصل توسط حقیر رضا شیخ محمدی

 

سیاه‏‌مشق من برای کتاب فالنامهء حافظ

«خوش بود وقت حافظ و فال مراد و کام / بر نام عمر و دولت احباب می‌زدم»
سیاه‌مشق تحریرشده به خط بنده در آبان 80
به سفارش دوستم کاظم عابدینی مطلق
مدیر انتشارات آفرینه
برای چاپ در کتاب فالنامهء حافظ
که همان سنوات چاپ شد.