تلاش برای رسیدن به فرمی تازه با عناصر کهن
-----------------
به منجنیق عذاب اندرم چو ابراهیم!
شعر: شهید بلخی
سیاهمشق بر اساس مفردات نستعلیق
و چیدمان ابداعی رضا شیخ محمّدی / تیر ۸۶
تذهیب: استاد سیّد حسین نجومی
-----------------
این شیوه سیاهمشق به رغم برخورداری از موارد شباهت با سیاهمشقهای سنّتی دیدهشده از اساتیدی مانند میرزا غلامرضا و میرحسین ترک همچون: تنظیم سواد و بیاض و رهاکردن برخی نقاط صفحه (خلوت) و تراکم حروف در نقاط دیگر (جلوت) و ایجاد تضاد، به شهادت برخی از اهالی هنر متضمّن تلاشی برای ایجاد فرم و فضایی تازه با حفظ اصالتها و وفاداری به قواعد و بنیادهاست.
بنگرید به عدم حذف نقطهها و همآغوشی نقطهها با حروف. نیز بنگرید به تداخل حروف در نقاط اشتراکشان مانند «هو» که قطعه با آن شروع شده و یک بار هم به صورت مقلوب اجرا شده و دو واو با هم ادغام شدهاند.
بنگرید به شروع تیزی عین «عذاب» از محلّ شروع دایرهی «قاف» منجنیق در سطراوّل و همچنین تداخل حرکت زیر «چو» با میم «اندرم» و الی آخر و الی آخر.
گفتنی است: پست حاضر را در سوم اسفند ۸۶ در این تارنما منتشر کرده بودم؛ اما از آنجا که شبکهٔ استانی قم در ۲۳ خرداد ۹۰ ساعت یازده شب در برنامهٔ «رواق» که به بررسی هنر خط اختصاص داشت، به پخش این سیاهمشق مبادرت ورزید، صلاح دیدم که پست را با ویرایش تازه و افزودن دو سطر با همین مضمون از خودم آپدیت کنم.
«رواق» مصاحبهٔ برخی از اساتید انجمن خوشنویسان قم را بدون نشاندادن آثارشان پخش کرد و با پخش تصویر این سیاهمشق در هر دو حالت نگاتیو و پوزیتیو جای خالی احتمالی مصاحبه با بنده را پر نمود. گاهی ارائهٔ یک اثر، تمامی حرفهایی که میتوانستم بزنبم را نمایندگی میکند.
دوستانی که مایلند برنامهٔ مزبور را در آرشیو خود داشته باشند، به شرکت سروش سیما مراجعه کنند و با ذکر تاریخ پخش در ازای ۲هزار تومان برنامه را روی سی.دی دریافت کنند. بنده اینجور وقتها کپی روی فلشمموری را مطالبه میکنم تا هزار تومان بیشتر نپردازم!
نشر مطلب در ۹۹/۷ در فیسبوک:
https://fb.com/sheikh.khat/photos/a.247713492013877/3305846196200576
سه سیاهمشق از میرحسین خوشنویسباشی (برای فروش)
راست: ابعاد اصلی: ۱۰.۷ در ۲۱.۶ سانتیمتر / قیمت: دوازده میلیون ریال فروخته شد
وسط: ۱۱.۴ در ۲۱.۵ سانتیمتر / بیست میلیون ریال
چپ: ۱۱.۴ در ۲۱.۹ سانتیمتر / بیست و پنج میلیون ریال
عکس یادگاری با قطعهء سمت چپ در دههء دوم تیر ماه ۹۱. این اثر در اختیار یکی از دوستان کلکسیونر اصفهانی بود و به دنبال عرضه در این پست، طالب پیدا کرد و یک دوستدار خطّ قدیمی و مقیم استان فارس، به وساطت و دلّالی بنده خریدش (یک میلیون و پانصد ه.ت + دویست ه.ت)... میتوانستم آدرس خریدار را به فروشنده بدهم و قطعه، تلفنی و بدون رسیدن به دست من رد و بدل شود. (به سیاق خرید و فروشهای تلفنی و رایج در بازار). ولی ترجیح دادم ابتدا به قم پست شود و خودم آن را به فارس ارسال کنم. این کار برای من هزینه داشت و رسیدن قطعه به دست خریدار را به تاءخیر میانداخت؛ ولی به دو دلیل ترجیح داشت که یکیش این بود که بتوانم با قطعه تجدید دیدار کنم و در کارگاهم در قم با آن عکس یادگاری بیندازم!
یک ورق کتابت نستعلیق منسوب به وصال شیرازی یا فرزندانش
علی ای همای رحمت تو چه آیتی خدا را؟ (تقدیم به مناسبت میلاد مولی و روز پدر)
اسکن قبل از تذهیب و بعد از تذهیب از دو سیاهمشق خاص از بنده بر اساس غزل معروف شهریار در وصف مولیالموحّدین امیرالموءمنین علی (ع) که به نیّت شرکت در مسابقهء غدیر تبریز در آذر ۸۶ تحریر و توسّط سیّد محمّدحسین سیّدکریمی در ازای ۱۲۰ هزار تومان تذهیب شد.
سیاهمشق بالایی را میتوان «سطر/سیاهمشق» نامید و سیاهمشق پایینی هم در فضایی خاص و با لحاظ جای خالی برای تذهیب نگاشته شده است. بافت و فرم سیاهمشق تحتانی خوشبختانه مورد توجّه دوستم محمود حبیباللّهی - از هنردوستان خوب و فعّال اصفهانی - قرار گرفت. لینک اثر با جلوهء دیگر: اینجا
من و احمد طبا
سلام.
اکثر مواقعی که شما به معرفی یه هنرمند یا مقایسه ی دو تا اثر پرداختید بازدید کننده های سایتتون زیاد بود.تبریک بابت بازدید دیروز.
تا وقتی که پستای "بی سود" و "زرد" و "سخیف" تو این سایت باشه بازدید کننده ها از همون دری که اومدن تو سایت از همون در برمی گردن.
به بازدیدکننده های سایت چه مربوط که که شما با فلان مجله یا روزنامه یا فلان... مصاحبه کردید.اگه خیلی علاقه دارید به نشر افتخاراتتون یه سایت دیگه بزنید به نام "افتخارات شیخ".
ahmad.taba90@yahoo.com
جواب شیخ: درسته. دیروز رکورد زدیم. 2154 بار صفحات وب بازدید داشت و توسط 712 نفر. لینک مربوط به بازدیدها
بابت تبریک'گوییت ممنون. اما بیربطی مصاحبه'هایم با مجلّات و روزنامه'ها را به بازدیدکننده'های وبم نمی'پذیرم. لابلای این گفتگوها نکات و مطالب و اطّلاعات مربوط به خوشنویسی هم گنجانده شده است و به کار دوستداران خوشنویسی می'آید. اگر در خصوص روش «بستن عمامه» (عکس عمامهپیچی شیخ "امیدوار" در مقابل مدرسهء شیخ الاءسلام از آرشیوم در اینجا استفاده شود) مصاحبه کرده و در اینجا درج کرده باشم, جای اعتراض هست که لطفا مربوط حرف بزنید؛ گو اینکه صحبت از مهارت دستارپیچی هم که در خلال سال'های ۶۴ تا ۶۷ کسب کردم، در این وب و در ذیل موضوع «مقاله، یادداشت و خاطره» چه اشکالی دارد؟
چه ایرادی دارد که من از شلوغی این فضا برای تبلیغ خودم و افکارم و به قول شما نشر افتخاراتم سود ببرم؟ اگر افتخارات من افتخار است، چرا باید بترسم از اینکه به آنها مفتخر باشم و ببالم؟
تازه بعضی از این افتخارات را هنوز در اینجا عنوان نکرده'ام. اخیرا در جشنوارهء سراسری هنرهای آسمانی در رشتهء خط نستعلیق حائز رتبهء اول شدم و ضمن دریافت جایزهء نقدی (700 ه.ت وجه نقد + 100 ه.ت بن کتاب که آن را هم در پاساژ قدس قم به پول نقد تبدیل کردم) خوشبختانه در قرعه'کشی برندگان مسابقه هم نامم برای سفر حج درآمد و به یاری «کارفرمای قدر» برای یازده تیر عازم عمره هستم. امروز (25 خرداد) هم با استاد احمد پیله'چی تماس تلفنی داشتم و آدرس محل سکنای «عثمان طه» کاتب مشهور قرآن کریم را در مدینه گرفتم تا با ایشان دیدار کنم و احیانا" خطوطم را ارائه کنم و با ایشان عکس یادگاری بیندازم. اینها جزو زندگی من است. من خودم را و زندگیم را دوست دارم. در این تارنما هم از اول به «آمیزش خط و خاطره» پرداختم. تنها خوشنویس بلاگر یا از معدود خوشنویسان صاحب بلاگ هستم که با شجاعت یا ساده'دلی یا هرچه تو اسم بگذاری، پشت صحنهء معاملات و خرید و فروش آثار هنری را با ذکر قیمت و چک و چانه'ها درج می'کنم و به این حالت می'بالم.
اینجا «بلاگ شیخ» است. هدف شیخ الزاما" خدمت'رسانی و سرویس'دهی به خوشنویسی و خوشنویسان (بی'لحاظ خود شیخ و علایق شیخ و حتی شیطنت'های شیخ) نیست... بلاگ من سفارش میپذیرد؛ اما در وهلهء اول سفارش دل خود را. من مادح خورشیدم؛ از خط تقی و نقی و حسن و حسین تعریف می'کنم؛ اما در نهایت، مداح خودم هستم. اگر آثار فریده حکیمپور را منتشر کردم، در ضمن خواستم آرشیوم را به رخ تو بکشم و نیز دقتم در قراردادن تصاویر و اسکن'ها در هاست'های مختلف در وب و نامگذاریهای دقیق و صفحهآرایی خوب مطلب و نوشتن مطلب در خصوص عکس'ها.
اگر واترمارک میکنم، برای تحمیل خودم بر تصاویر و اسکنهاست. آقا! دست و دلبازی و پخش رایگان و ایثار اگر فضیلت است، واجب که نیست. من این کار مستحب را میخواهم ترک کنم. من گیرم به منابع دسترسی دارم؛ آیا مکلفم به پخش رایگان آنها؟ اصل خوشنویسی فوقش یک کار مستحب است؛ این کارهای فرعیش چطور تکلیف می'شود؟
من این شیوه صداقت'ورزی و شفاف'سازی را ترحیح می'دهم به اینکه اسما" از تعهد به هنر دم بزنم و زیرزیری کاسبی کنم و حافظگفتنی «طبل زیر گلیم» بزنم. 47 سال دارم و تا امروز به این شیوه زیسته'ام و با مشکل جدی هم مواجه نشده'ام. نه تحت پیگرد قانونی بودم؛ نه مشکل خاصی برای خودم و بستگان درجهء یک و دوئم درست شده. با همین روند دوست دارم پیش بروم و تا صدسالگی را با جسم سالم و روح شاداب درک کنم.
احوال و آثار فریده حکیمپور
خط نستعلیق خط دشوار و دیریابی است. «نستعلیق مرا پیر کرد» سطریست تحریرشده از سوی یکی از برادران میرخانی و حاوی وصفالحالی غمبار. موحّدالکتّاب هم در یک مکالمهء درازدامن چندساعته در دی ۸۳ با این حقیر، مراتب بالای هنر خط را «غیور و دفعکنندهء رهپویان پیزوری و زپرتی» توصیف کرد.
صعوبت خط نستعلیق، مشهور و حالت ضربالمثل به خود گرفته است؛ تا آنجا که شجریان - استاد برجستهء آواز ایران - در کتاب «راز مانا» در پاسخ به سوءال خبرنگار که از پرسنگلاخبودن هنر آواز میپرسد، با آنکه بر این حقیقت که: «کار صعب است» صحّه مینهد و حتّی عنوان میکند که راه پرنشیب و فراز موسیقی را بدون استاد گذرانده، معالوصف منصفانه خط نستعلیق را سختترین هنر قلمداد میکند.
شاید این دشواری سبب شده که به شهادت تاریخ، حضور مردان در عرصهء خط بسی چشمگیرتر و موءثرتر باشد. گو اینکه نمیتوان منکر شد که تاریخ هنر «بانوان خوشنویس» چون گوهرشاد دختر
میرعماد (در نستعلیق) و امّسلمه (در خط نسخ) را در حافظه دارد و بدان میبالد.
پیش و عمدتا پس از پیروزی شکوهمند انقلاب شکوهمند اسلامی، عرصهء خوشنویسی نیز شاهد حضور گستردهء بانوان برای طبعآزمایی گردید. با این حال مدارج رشکانگیز این هنر همچنان در تیول جنس مذکّر باقی ماند.
عجبا از آنجا که شکستن قواعد سفت و سخت از سوی قلیلی از نوادر و نوابغ، خود در شمار قواعد است، درخشش حیرتانگیز چند بانو در این حوزه، این ذهنیت را که هنر خوشنویسی دست و بازوی مردانه میطلبد و بس، نقض کرد.
یکی از این بانوان فریده حکیمپور - زادهء قزوین و نشو و نمایافته در این شهر - است که از سوی استاد احمد پیلهچی استعدادیابی شد و تحت تعلیم قرار گرفت و به زودی استعداد بالا و فزون از عرف و عادتش رخ نمود.حکیمپور «نظیرهنویس» خوبیست. حمد میرزا غلامرضا را بسیار پذیرفتنی نمونهسازی کرده (اینجا) که به جراءت در میان بانوان خوشنویس بینظیر است. در تقلید برشهای میرعماد هم دست و ساعد توانایی دارد (اینجا)
امروزه احساس میشود حکیمپور به اندازهء درجهء هنریش مطرح و نامش بر سر زبانها نیست - و این خود جای بررسی و واکاوی دارد - با این حال هر از گاه در مسابقات خوشنویسی به خصوص آنجا که نمونهسازان موفق گویربایی میکنند، این بانوی ۳۸ ساله حضور مییابد و درخشیدن میگیرد.
نگاه به آثار او از دریچهء دوربین عکّاسی رضا شیخ محمّدی به خصوص در قالب چلیپا و دقّت زایدالوصفش در اجرای کلمات و حروف (گیرم سبک نگارش و مشربی که در آن تلمذ کرده و به پختگی رسیده، از نظر برخی مذاقها پسند نشود) چشم را به ضیافت زیبایی میبرد.
نسخ محمدحسین ارسنجانی (1319 قمری)
صحبتهای رضا شیخ محمدی با خبرگزاری ایکنا در خصوص کتیبهنویسی اسلامی
كتيبهنويسی؛ از بارزترين نمادهای معماری اسلامی |
گروه فرهنگ و هنر: كتيبهنويسی يكی از بارزترين عناصر نمادين معماری اسلامی، بهويژه در مساجد و اماكن متبركه است كه در معماری جديد كمرنگتر از گذشته به آن پرداخته میشود. به گزارش خبرگزاری قرآنی ايران (ايكنا) شعبه زنجان، كتيبه در اصطلاح هنری، عبارت است از خطوط درشت كه از روی كاغذ و از دست كاتب به روی كاشی منتقل میشود و بر سر در، ديوار و محراب مساجد و اماكن مقدس و ابنيه مهم ديگر قرار میگيرد. خوشنويسی در ايران مايه اصلی تزئينات در فن معماری به حساب میآيد. در دوره اسلامی، اين هنر بيشتر متجلی شده و با استفاده از الفبای عربی اين قالبها را طراحی كردند. |
سطوری از شیخ با یک مضمون (قبل و بعد از تذهیب)

نگارش سه سطر با مضمون واحد (شعر حافظ) بر روی کاغذ تحریر قدیمی در تیر ۸۸ که از استاد رامین مرآتی در کرج گرفتم.
دو اجرا از این سه اجرا را در اختیار تذهیبکاران طاهره عسکری نوری (سمت چپ در شهریور ۸۸) و لیلی عظیمی فهیم (سمت راست) قرار دادم. تابلوی سمت چپی در خلال برگزاری نمایشگاهم در کرمان در زمستان ۸۸ به عادل منصوری ویولونیست به ۷۰ ه.ت فروخته شد. سمت راستی به ۱۳۰ هزار تومان آمادۀ فروش است.
لینک مرتبط (سطر وسطی در پست دیگری در بلاگفا و نظر خاطره توتونچیان در مورد آن): اینجا
لینک فیسبوکی (اجرای این مضمون در قالب قصارمشق توسط حقیر در دی 91): اینجا
برخورد با مجموعهدار بیرحم و خائن
احمد آقای سلطانیان در کامنتدانی وبش مرقوم کرده:
حکایتهای بسیاری از تیغکاری مجموعه داران بر روی آثار ِ در اختیار خود شنیده ام . تیغکاری در راستای سلیقه شخصی یا اعتبار بخشی جدید به اثر یا یک روش کاری در به اصطلاح مرمت اثر و یا اصلا بازی با زلف و کاکل دلبر اسیر شده. مواردی که در موقومه تان به آن اشاره فرمودید از این دست نیستند؟
در پاسخ فرمودهاید:
عرض میکنم:
پژواک صوت و صدای مرحوم مقبور بزرگارتشتاران محمدرضا شاه پهلوی شاهنشاه آریامهر را تداعی میکند. آیا منظور مبارک از «برخوردی که کردهاید»، تنها یک تنبیه مختصر و پیچاندن گوش مجموعهدار بیرحم و خائن مزبور برای دستگرمی تا رسیدن موعد مجازات اصلی است یا توفیق در نشاندن نامبرده به سر جای خویش؟
لطفا به این سوءال و ابهام که برای حقیر - که ارادتش همچنان به شما باقیست - پیش آمده پاسخ ندهید؛ چون همچنانکه در کامنت به بنده فرموده بودید، بحث بنده و شما مختومه است! (اینجا)
ضمن اینکه شیخ بیهوده گرد و غبار میکند و منظور از «برخورد کردیم» نه یک عملیات انقلابی و انهدامی که تنها «روبرو شدیم و دیدیم» معنا میدهد.
قصارمشق تازه بر روی کلمهء «شیخ مصلحالدین سعدی شیرازی»
گرچه قالب «قصارمشق» برای ایجاد فرم و فضای خوب - البته بر پایهء مفردات مرغوب - هر متن و مضمون کوتاه و بلندی را تاب میآورد، معالوصف عبارات و جملات کوتاه، بهتر و خوشتر در این فورمت با شکل و شمایل خاص و تازه قابل عرضه است.
ظرفیّتپذیری قصارمشق تا بدان جاست که ایدههای جالبی را میتوان بر پایهء آن پیاده کرد و با حاصل برخی از آنها حتی یک نمایشگاه کامل و مستقل را پوشش داد؛ از آن جمله است نگارش ضربالمثلهای رایج در زبان گرانسنگ پارسی و نیز آیات کوتاه، نغز و پرمغز قرآن.
پیرو ذوقورزی چندماههء اخیرم در عرصهء قصارمشقنویسی، اخیرا در خلال چتِ انگیزهزا با یکی از دوستان عزیز خوشنویس، ایدهء نگارش اسامی بزرگان این سرزمین در حوزهء شعر، ادب و فرهنگ، چون نسیمی در خاطر وزیدن گرفت. وقتی جناب استاد حسینی موحّد نیز در مکالمهء چهارساعتهء چند روز پیش، به فرخندگی این ایده صحّه نهادند، تاءخیر و تسویف را روا ندانستم و کار را با نام شیخ مصلحالدّین سعدی شیرازی استارت زدم.
از محصول کار که طبق معمول با اتودزنیهای متعدّد تولید شد، اسکن گرفتم و ۲۵ تصویر از فیگورهای مختلف آن بر اساس تغییر زاویهء تصویر (روتیت rotate) و فلیپ (flip) ایجاد کردم و قصدم عرضهء همهء آنها در نت بود. اما از آنجا که ارائهء تمام تصاویر از سوی همان دوست انگیزهبخش، عدم اعتماد به ذهن جستجوگر مخاطب و ارائهء لقمهء آماده و جویده لقب گرفت، ترجیح دادم تنها تعدادی از آنها را در پست حاضر منتشر کنم. حذف و گزینش به همان عزیز در چت چندساعتهء امروز سپرده شد و او هم سلاّخانه و سختپسندانه تنها دو تصویر را برگزید.
شکستهنستعلیق به خط میثم سلطانی
شکستهنستعلیق به خط امیرمیثم سلطانی
مهر ۱۳۸۸
تذهیب: اسدالله فقیهی
اندازهء اصلی: ۱۸ در ۲۶ سانتیمتر
قصارمشق تازهء شیخ = «تولدت مبارک»
سطر و چلیپا به قلم استاد احمد عبدالرضایی
استاد احمد عبدالرضایی (نشو و نما یافته در قم) از مفاخر خوشنویسی این عهد که در حال حاضر عمدتا در چرخهء پذیرش سفارش کتیبه (به هر دو خط ثلث و نستعلیق) است، سالها در این راه پرسنگلاخ گام نهاده و به قلههای رفیعی از توفیق و کامیابی دست یافته است. عبدالرضایی در سنوات اخیر درگیر نگارش کتیبههای مسجد امام حسن عسکری(ع) در قم است. کتیبههای نستعلیق مصلای بزرگ تهران از آثار به یادماندنی این خوشنویس است. دیدن پست حاضر (سطر و چلیپای تحریرشده به سال ۱۳۷۰ شمسی) در اجابت به درخواست آندسته از دوستان که مایلند اثر قلمی این هنرمند توانا را مشاهده کنند، تنظیم شده است. امید که ناظران را خوش آید.
نمونه غلطگیریها و سرمشقدهیهایم در کلاس تدریسم در انجمن خوشنویسان قم
حکایت سرمشقهایی که در کلاس تدریس خوشنویسی به هنرجویان داده میشود، حکایت شیرینی است. انتخاب مضامین، کیفیت غلطگیری، استفاده از ابزارها و نشانهها و علائمی که تفهیم مطلب را به هنرجو آسان سازد و او را در کمترین زمان ممکن به مقصد و مقصود رساند. در پست حاضر تعدادی از سرمشقهایی که در ماههای اخیر در کلاس روز سهشنبه در انجمن خوشنویسان قم به هنرجویانم دادهام و احیانا غلطگیری بر روی خط آنها تقدیم میشود. امید که بازدیدکنندگان وب را خوش آید:
وصیتنامه / کتابت: رضا شیخ محمدی

شکستهء تحریری به قلم و رقم استاد برجسته سید علیاکبر گلستانه
سیاه مشق تجربه کردم ز هر اندیشهای اثر میرزا غلامرضا اصفهانی mirza qolamreza esfahani
این قطعه بدون رقم از میرزا غلامرضا اصفهانی را که استاد احمد عبدالرضایی در پشت قطعه، انتسابش را به میرزا غلامرضا تاءیید کرده است، چند سال قبل، از استاد خوشنویسیام جناب احمد پیلهچی به یک میلیون تومان ابتیاع کردم. ایشان از سر لطف اجازه دادند وجه آن را به تدریج در اختیارشان بگذارم. قطعه با آنکه فاقد دایره است، استادی مرحوم میرزا غلامرضا باعث شده که این خلل آنقدرها خودش را نشان ندهد و ترکیببندی فوقالعادهی اثر، نقص کمبود دایره را جبران کند. به خصوص نیمهی فوقانی این سیاهمشق بسیار استادانه ترکیب شده است. تذهیب قطعه از استاد رامین مرآتی ramin merati و با طلا انجام شده است. شنیدم مرآتی از این تذهیب به عنوان یکی از بهترین کارهایش یاد میکند. قطعه را حدود ۲۰ سال قبل و در وقتی که فاقد تذهیب بوده، آقای امیر عاملی کلکسیونر قزوینی از آقای مهدیپور مجموعهدار قزوینی مقیم تهران به ۱۰۰۰ تومان میخرد و بعد به دست تذهیبکار میسپرد.
مدتی بعد قطعه را به آقای احمد ابوطالبیان مجموعهدار قزوینی میفروشد و چندی بعد به ۳۵۰ هزارتومان از او میخرد! بعد به آقای احمد پیلهچی به میزان بالاتر میفروشد. نوبت بعد این قطعه به دست حقیر میرسد که بیش از یک سال در اختیار داشتم و بعد در خلال یک معامله به آقای امیر عاملی به حدود یک و نیم میلیون تومان فروختم. این سیاهمشق چند ماه قبل (تاریخ اکنون: خرداد ۸۶) در یک مجموعهپوستر که بابک حجازی در کرج از آثار میرزا غلامرضا چاپ کرد، آمد. تاریخ قبلی پست: ۱۸ فروردین ۱۳۸۵
قصارمشق تازهء شیخ بر روی مصراع مولانا عبدالقادر بیدل دهلوی
مصراع «عاقبت خواهم بدان الفتسرا محمل کشید» از: بیدل دهلوی
تحریر: اواخر اردیبهشت ۹۰ / اندازهء اصلی: ۱۴ در ۱۵ سانتیمتر / اندازهء قلم: ۸ میلیمترقیمت: ۹۰ هزار تومان فروخته شد در یک مزایده به ۱۵۰ هزار تومان
تصاویر بازدید نگارندهء وب از آرامگاه بیدل در دهلی نو در خلال سفر به هندوستان / تیر ۱۳۸۹
نامهام به وحید عباسی ساکن هلند در ۲۸ بهمن ۹۰:
http://s1.picofile.com/file/7304701498/asl_sheikh_she_bidel_dehlavi_entekhabe_nasim_sheibani_r211.jpg
سلام وحید. این لینک، اسکن اصلی قصارمشقی است که بر اساس مصراع «عاقبت خواهم بدان الفتسرا محمل کشید» ازمولانا عبدالقادر بیدل دهلوی نوشتهام. مایلم این اثر را به هر کیفیت که مایلی و با هر نرمافزار گرافیکی که صلاح میدونی و با هر رنگبندی و افهای که دوست داری به اثری در خور بیدل تبدیل کنی. اگر دوست داشتی از برخی از تصاویر زیر هم که در خلال بازدید بنده از آرامگاه بیدل در دهلی نو در طی سفر به هندوستان در تیر ۱۳۸۹برداشت شده هم استفاده کن و اگر صلاح نمیدانی استفاده نکن. دستت برای هر ابتکاری باز است ولی دوست دارم اثری باشد که بعدها قابلیت چاپ هم داشته باشد. ممنون و پیشاپیش از زحمتی که دادم عذرخواهم.
اواخر بهمن 90. رضا شیخ محمدی
لینک مرتبط >>> اینجا