فیض نخست و خاتمه

خط رضا شیخمحمّدی، ۸۸/۱۱، تبدیل دیجیتالی به قطعه در ۹۷/۹ با فتوشاپ، گرافیک: شیخ
instagram.com/p/Bqk6Aa4A6jp
t.me/rSheikh/1845
تصویر سمت راست: در آستانهء نیمهء شعبان میلاد مسعود امام الاءنس و الجان حضرت ولیعصر(عج) قصارمشق تازهام را تقدیم میکنم. / تحریر: اسفند ۹۰
متن: یا حجة بن الحسن العسکری عجّل علی ظهورک
ابعاد اثر: ۸ در ۵.۵ سانتیمتر / اندازهء قلم: ۳ میلیمتر
اسکن اصلی >> اینجا
تصویر سمت چپ: در خرداد ۹۲ اسکن اصلی تصویر سمت راست را به همراه دو اسکن اصلی از تذهیبهای اوریژینال که توسط هنرمندان: برزکار و حمید علیمحمّدی انجام شده بود، در اختیار دوست خوشنویسم مهدی منصوری که زمانی شاگرد بنده در انجمن خوشنویسان قم بود و در حال حاضر در تنکابن بسر میبرد و کتب متعدّدی را با نرمافزار کلک نگاشته و به زیور طبع آراسته شده، فرستادم. حاصل کار را مشاهده میکنید.
اجرای کورلی اثر در مرداد 94:
tlgrm.me/rSheikh/1081
تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار
که (غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد) / شعر: حافظ
خط: رضا شیخ محمّدی/ اردیبهشت ۹۰ / پهنای قلم: یک سانتیمتر
تذهیب: محمّد شکاری اسفندی / ابعاد: ۱۸.۸x۱۷.۲سانتیمتر
اجرای نخست این قصارمشق > اینجا / اجرای حاضر قبل از تذهیب > اینجا
حضور این قطعه و کامنتهایش در فیسبوک (روءیت با word2003) > اینجا
ایمیلم به دوست گرافیستم سید محسن زمانی در ۲۷ بهمن ۹۰:با سلام و احترام. این اثر بر اساس بیت حافظ (تنور لاله چنان بر فروخت باد بهار / که غنچه غرق عرق گشت و گل به جوش آمد) نوشته شده. دلم میخواهد یک پوستر بهاری از آن بسازید با این مشخصّات:
۱. جهت کار مرا تغییر ندهید.
۲. شعر حافظ را ناقص نوشتهام. (تا «که» نوشتهام). بقیهاش (غرق عرق گشت و گل به جوش آمد) را با فونت مناسب در زیر خط من به سلیقهء خودتان اجرا کنید.
۳. حافظ در این شعر، گل لاله را به تنور سوزانی که باد بهار با وزش خود آن را برمیافروزد و غنچهء درون آن در اثر گرمای زیاد عرق میکند و گل در اثر انبساط ناشی از گرما همچون ذرّت روی تابه شکفته میشود، تشبیه کرده است. ببینید که آیا این حال و هوا را میتوانید در پوستر منعکس کنید؟
جملهء دعائی «کل هم و غم سینجلی / بولایتک یا علی یا علی یا علی»
خط: رضا شیخ محمّدی / تذهیب: منیژه گلستانی
سمت راست: اجرای اول تذهیب/ سمت چپ: اجرای دوم ... یادآوری: این قطعه را سال گذشته در همین ایّام در اختیار مذهّب قرار دادم و امسال در تماسی ابراز علاقه کرد که قطعه خط را از بنده خریداری کند و کلّ کار به ملکیّت ایشان درآید. روی بیست ه.ت توافق کردیم. وجه را پرداختند و بنده تنها تصویر سمت راست نصیبم شد که خود خانم گلستانی تهیّه کرده بود و برایم بلوتوث کرد!
بعد از مدتی خبردار شدم که روی این قطعه خط تذهیب دیگری اجرا کرده است که حاصل کار را از ایشان امانت گرفتم و اسکن کردم. (تصویر سمت چپ) .... این تصویر از مونتاژ دو تصویر که تقریبا" به اندازهء کاغذ آ.4 است تشکیل شده... چرا که اسکنر بنده فقط قادر به اسکن قطعاتی با ابعاد آ.4 است... تصویر مونتاژشده را در بهترین کیفیت روی فلش مموری ریختم و در ازای حدود 25 ع.ت توسط مغازهء ماتریس با کیفیت خوب روی کاغذ کُتد پلت گرفتم و گفتم لمینت کنند و روی شاستی چوبی پرس کنند که در ازای حدود 25 ه.ت چنی کردند... محصول کار را در برنامهء تلویزیونی 13 آبان 91 مصادف با عید غدیرخم در برنامهء زندهء تلویزیون قم به نمایش در آوردم. لینک دریافت فیلم: اینجا ... در نهایت هم اثر مزبور (پرسشده روی چوب) را در 2 خرداد 91 مطابق با شب سیزده رجب (روز پدر) به پیشنهاد همسرم زینب میرکمالی به ایشان دادم که با خود به تهران ببرد و به مناسبت روز پدر به والد بزرگوارشان آقا مرتضی میرکمالی هدیه کند. عیال عنوان کرد که وجهش را میپردازد. فک کنم بتوانم 50 ه.ت از ایشان بستانم!
لینک مرتبط>>> اثر قبل از تذهیب
لینک فیسبوکی (اسکن این خط زیر آرایشگری گرافیکی مجید امینی نائینی)
لینک فیسبوکی (اسکن این خط زیر آرایشگری گرافیکی ریحانه حبیبی)
در صحنهای از فیلمی که لینکش در بالا ارائه شد، همین اثر ریحانه حبیبی هم به نمایش در میآید.
أعوذ بالله من الشّیطان الرّجیم
بسم الله الرحمن الرحیم
انا أنزلناه فی لیلة القدر
و ما أدریک ما لیلة القدر
لیلة القدر خیر من ألف شهر
تنزل الملائکة و الروح فیها باذن ربهم من کل أمر
سلام هی حتی مطلع الفجر بالا: فونت: georgia پوینت 6 (24pt)
راست: خط: رضا شیخ محمّدی / قالب قصارمشق
ابعاد اصلی: 6x9cm اندازهء قلم: 6mm
اسکن اصلی >> اینجا
ارسال ایمیل در ۸ اسفند ۹۰ برای حسین سامانی برای پوسترسازی بر اساس مصالح فوق
ارسال ایمیل در ۸ تیر ۹۱ برای فاطمه مرتضایی برای پوستر سازی بر اساس مصالح فوق... که چند روز بعد حاصل کار را با دستکاریش در حرف «ی» از کلمهء العلی برایم فرستاد.. (تصویر سبز)
لینک مرتبط (همان تصویر سبز در سایت کلوب که در ۹۲/۳ منتشر کردم: اینجا)
چپ (تصویر با حاشیهء کدر): ارسال اسکن اصلی از قصارمشق در خرداد ۹۲ برای دوست خوشنویس و فتوشاپدانم: مهدی منصوری ساکن تنکابن به همراه اسکن از تذهیب محسن روزگرد و ماکت استفادهشده در حاشیهء تذهیب جناب برزکار فرستادم؛ تا این مصالح را با هم بیامیزد....حاصل کار را مشاهده میکنید.
«به نام خداوند جان و خرد» مصراع جاودانهء فردوسی بزرگ در سایهء مباحث مبسوط خوشنویسی و کلنجارهای متعدّد از طریق چت با نسیم شیبانی کاربر ذوقمند و باریکاندیش نت، به خلق قصارمشق حاضر منتهی شد.
در خرداد ۹۲ اسکن اصلی اثر را برای جوان خوشقریحهای که تازه باهاش آشنا شدم، فرستادم به همراه این نامه:
سلام بر حامد باقرزادهء عزیز... در ادامهء صحبتی که در نگارستان اشراق در روز دیدار با استاد مجتبی ملکزاده در قم داشتیم و کارهای قشنگتو دیدم، لطف کن و کار زیر رو با افههای مطلوب فتوشاپی و با سلیقهء خودت به پوسترهای قشنگی تبدیل کن و حاصل کار رو با رزولاسیون بالا وسایز بزرگ برایم ایمیل کن... سپاس
در اواخر خرداد حاصل کار را برایم ایمیل کرد که مشاهده میکنید.
این اثر را پیش از این در ۱۶ شهریور ۸۸ با رنگ سیاه (تصویر راست) منتشر کرده در خصوص آن از بازدیدکنندگان گرامی نظرخواهی کرده بودم. دوستان هم در قالب ۹ کامنت به اظهار نظر در خصوص آن پرداختند. عادت ندارم کارهای قبلا انجام شده و منتشرشدهام را به امان خدا رها و پروندهاش را مختومه اعلام کنم؛ بل کلنجاررفتن با آثار به ظاهر تمامشده و عرضهء آنها را با ویرایش تازه خوشتر دارم. اثر سمت چپ دستکاریشدهء اسکن همین قطعه در ادیتور ای.سی.دی.سی و تغییر رنگ آن و نیز جاسازی یک نقطهء سفید در منطقهای از این قصارمشق است که از نظر برخی دوستان خوشنویسم، تداخل نامطلوبی در آن روی داده بود. جاگذاری این تنها نقطهء قطعه، تلاشی برای رفع و رجوع این عیب و حتی تبدیل این کاستی به فرصتی برای اجرای ایدهای تازه است.
دلیلی برای پرهیز از بیان این نکته نمیبینم که در آثار درجهء یک سیاهمشق به قلم اساتیدی چون میرزا غلامرضا نیز شاهد برخوردهای نامطلوب بین حروف و کلمات هستیم که در خوشبینانهترین حالت میتوان به سرمستی، شوریدگی و جنون کاتب در حین نگارش بداههء اینگونه آثار نسبت داد. معترفم که در اثری مثل همین «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است» به لحاظ آنکه عقلانیّت بیشتری در آن حاکم است و «قصارمشقنویس» با دستمالکاغذی مرطوب مرتبا" کلمات را از روی کاغذ گلاسه پاک میکند و در جای مناسبتری مینویسد، حضور نقاط برخورد نامطلوب، توجیه ِ کمتری دارد.
یادآوری: دوستی که ظاهرا" کسی جز نسیم شیبانی عزیز نیست، در ۲۲ بهمن ۹۰ در خلال کامنتی به درج پنج لینک مبادرت کرد که اسکن از صفحاتی از سررسیدنامهای بود که برای سال ۹۱ منتشر شده بود. به شهادت این لینکها دستاندرکاران سررسیدنامهء مزبور خطوطی از بنده (از جمله همین اثر «چراغی که به خانه رواست به مسجد حرام است») و نیز قطعاتی از تذهیبهای اوریژینال بلاگ بنده را مورد استفاده قرار داده بودند. این دوست در تیتر کامنتش آورده بود:
تبریک اگر در جریانید و تبریک و تسلیت اگر....
در پی تماسی که با شماره تلفنی که در یکی از لینکها آمده بود، با احمدرضا شفیعی مدیر انتشارات مزبور آشنا و با برخورد خوب ایشان مواجه شدم. در نهایت قرار شد بابت استفاده از اسکنهای مزبور در سررسیدنامهشان مبلغ ۱۲۰ هزار تومان به بنده بپردازند که همین اتّفاق هم افتاد. حتی بنا شد سفارش نگارش خطوط دیگری را هم به بنده بدهند. بدینوسیله از خانم شیبانی که مرا با تقبّل زحمت اسکنگیری از سررسید مزبور و انتشارش در کامنت مطلّع کردند، تشکّر میکنم.
جالب است که این خانم در مقام اسکنگیری از صفحهء داخلی سررسیدنامه که قصارمشق بنده در صفحات سمت راست آن تکرار شده ابتکار جالبی به خرج داده بود که با توجه به سابقه و شناختی که از او دارم، باید هم چنین باشد. ایشان دقیقا" از صفحهء مربوط به تاریخ تولد من (هشتم خرداد) اسکن گرفته بود.
پروندهء این قصارمشق همچنان مفتوح است. در اردیبهشت ۹۲ اسکن اصلی این قصار را همراه با اسکن اصلی از تذهیبی که توسط دوست نگارگرم حمید علیمحمدی انجام شده بود و در ۲۷ بهمن ۷۶ که ۲۱ ساله بود، به پارکینگم دعوتش کردم نشانم داد و اجازه داد از آن اسکن تهیه کنم، برای دوست خوشنویس و آشنا با فتوشاپم «مهدی منصوری» پست کردم و ایشان آن را با هم تلفیق کرد و برایم بازپس فرستاد که اینجا تقدیمتان میکنم.
ساقیا ! آمدن عید مبارک بادت / وان مواعید که کردی، مرواد از یادتشعر: حافظ / خط : بداههنگاری رضا شیخ محمدی در اسفند ۸۶
در کلاس تدریس انجمن خوشنویسان قم برای مرتضی ترابی هنرجوی ۱۵ ساله
اسکن و جلوههای رایانهای : ر.شیخ.م، اسفند ۸۹
در این پست یازده قطعه خطّ دیگر از آثار خودم (مزیّن به تذهیب استاد رامین مرآتی) را که به تازگی از کارگاه ایشان در کرج تحویل گرفتم، تقدیم بازدیدکنندگان روزافزون وبلاگم میکنم. اثر نخست مصراعی است از حضرتحافظ ( گر برگ عیش میطلبی ترک خواب کن! ) و دومی سطر (سوختم در چاه صبر از بهر آن شمع چگل ) از حافظ با تذهیب طلا. و سومی مصراعی از حافظ با
مضمون: (فیالجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر) و چهارمی مصراع: (مرگ من یعنی قناری خواند و بیتابم نکرد) از شاعر خوب معاصر «ساعد باقری» که اوّل بار آن را از دوست معلّم و خوشنویسم کاظمی در قم شنیدم. و پنجمی سطر (ای صبا سوختگان بر سر ره منتظرند) و ششمی مصراعی از حافظ با تذهیب طلا: (ما بدان مقصد عالی نتوانیم رسید) نوشتهشده در آبان ۸۲ و هفتمی بیتی از حافظ: (کمال سرّ محبّت ببین نه نقص گناه / که هر که بیهنر افتد نظر به عیب کند) و هشتمی مصراع حافظ: (باغبانا ز خزان بیخبرت میبینم) نوشتهشده در شهریور ۸۳ و نهمی مصراع صائب تبریزی: (در کمال
احتیاج از خلق استغنا خوش است) نوشتهشده در تیر ۸۵ تذهیبشده با طلا و دهمی مصراع: (جانپرور است قصّهی ارباب معرفت) از حافظ نوشتهشده در شهریور ۸۳ و یازدهمی مصراع: (در دام چگونه مرغ پرواز کند؟) نوشتهشده در خرداد ۸۴. تحریر و خلق مصراعهای یادشده عمدتاً محصول جلسات هفتگی دعای توسّل انجمن خوشنویسان قم بود که در سنوات گذشته به همّت علی بخشی رئیس کنونی انجمن و علی رضائیان - رئیس سابق -
ترتیب یافت و افسوس که استمرار نیافت. اصل برخی از این قطعات در اختیار بنده نیست و در معاملات و مبادلاتی که در همین روزهای نخست سال با دوستان خطباز داشتهام، در بازار خرید و فروش خط، تزریق شده یا به برخی مجموعههای خصوصی راه یافته است. (اصل سطور ارائهشده در این پست، عمدتاً در اختیار دوست هنرمندم «خسرو مرادی» - آ.آزرم - از اصفهان است). گفتن دارد که در فصل جدید فعّالیّت هنری، از انباشت آثار خوشنویسیام در منزل پرهیز میکنم و حتّی از این امر بیمناکم. دوستان، بسیار توصیه میکنند که با این آثار، نمایشگاهی انفرادی ترتیب دهم. ولی عجله دارم
که اثر را بعد از خلق و تذهیب، چون جنینی که دیگر نمیتواند و نباید در دنیای بستهی رحم نگه داشته شود، از خود دور کنم. لذا با اوّلین فرصت معاوضهی این قطعات با قطعات دیگر (ترجیحاً آثار قدما) آن را رد میکنم یا احیاناً به پول نزدیک میکنم. البتّه قبل از اسکنگرفتن قطعهای را دور نمیکنم و همواره حقّ استفاده از اسکن مزبور را حتّی بعد از فروش اثر برای خود محفوظ داشته و دانستهام. با تزریق خطّ خودم در بازار، انگار مسئولیّت حفظ و نگهداری از آن را به دوش دیگران - و اگر جراءت کنم
میگویم: تاریخ - انداختهام و خودم را خلاص کردهام. بر روی نمایشگاه دائمی اینترنت - حفظهالله تعالی! - نیز برای اثر خودم فرصت دیدهشدن فراهم میکنم. دوست دارم از این طریق بیآنکه هزینههای گوناگون انبارداری را بپردازم، اثرم را در تیراژ بالا تکثیر و جاوید کنم. خدا کند در این راه توفیق یابم.
لینک یازده سطر بالا در سایت اسنیپس:
سطر ۱ در سایز سهبرابر / سطر ۲ در سایز چهار برابر / سطر ۳ در سایز سه برابر / سطر ۴ در سایز چهاربرابر /
سطر ۵ در سایز سه برابر / سطر ۶ در سایز سه برابر / سطر ۷ در سایز سه برابر / سطر ۸ در سایز سه برابر /
سطر ۸ قبل از تذهیب / سطر ۹ در سایز سه برابر / سطر ۱۰ در سایز سه برابر / سطر ۱۱ در سایز سه برابر /
دیگر آثار خوشنویسی من با تذهیب استاد مراتی آپلودشده در پرشینگیگ:
استفاده از اسکن سیاهمشق حمد من که در بالا آوردم، در سایت نورنگ که در اردیبهشت ۹۲ در سرچ گوگلی یافتم.
تاریخ قبلی پست: ۱۵ فروردین ۸۷ ساعت ۰۰:۵۰ / آپ: دی ۸۹، دی ۹۱، اردیبهشت ۹۲
در اول آبان سال جاری پستی حاوی این نامه در وبلاگم قرار دادم:دوست عزیزم
جناب احمد سلطانیان! با عنایت به اینکه دوست شوشتریم مهدی منجزی یکی از دوستان خوزستانیم قطعهء حاضر را که به خطّ بنده در اسفند سال ۸۳ تحریر شده، از خطوط بسیار خوب و شاخص بنده میداند و حتّی مدّعیست که خوشنویسی بنده در سنوات بعد از تحریر این اثر، به گند کشیده شده و رو به افول نهاده، بیراه ندیدم قبول زحمت کرده برای این قطعهء فاقد تذهیب و قطعهبندی، به ذوق و سلیقهء خود، حاشیهء درخوری از آرشیوتان انتخاب و در فتوشاپ یا نرمافزارهای مشابه مونتاژ نمایید و محصول نهایی را برایم ارسال کنید تا در این تارنما مورد استفاده قرار دهم. از قرار معلوم بعدترها باید نسخهء اصل اثر را رنگامیزی کرده، برای نگارگری در اختیار تذهیبکار قابلی قرار دهم. سپاس!معالأسف آشناییزدایی بهخرجدادهشده در این پست درک و دریافت نشد. کاربری به نام عطا نوشت: خوب منظور؟ منظور شما از این پست چیست؟ بعضی از دوستان تماس تلفنی گرفتند و از کلمات خطخورده و حکمت آن پرسیدند.در نهایت، دوستم احمد سلطانیان خواستهام را اجابت و قبول زحمت کرد و خطّ فاقد تذهیب مرا با تصویری از یک تذهیب زیبا در رایانه آمیخت و حاصل کار را در قالب ایمیل و پستی که در سی آبان ۸۹ در بلاگش قرار داد، منتشر نمود که واکنشهایی را هم برانگیخت.
در نهایت دوستم حامد الوندی که خود در ذیل پست سلطانیان اظهار نظر کرده بود، دست به کار شد و حمد نستعلیق مرا با تذهیب دیگری تلفیق کرد و همراه با این نامه برایم فرستاد:
سلام. تصاوير سورهي حمدي که از آقاي سلطانيان خواسته بودي برايت در داخل قطعات تذهيب قرار دهد، ديدم. من حرکات و اشارات قلمي و نقطهگذاريهاي آموزشي را از روي اثرت پاک کردم تا خط بهتر ديده شود و آن را در يک قطعه تذهيب قديمي گنجانيدم. به نظرم خوب با هم عجين شدهاند.
لینک مرتبط (کامنت جلال و غرور شیخ) >> اینجا
اسکن اصلی سورهء حمد >> اینجا
شعر: حضرت حافظ / خوشنویسی: رضا شیخمحمّدی
(تحریر: اردیبهشت ۱۳۸۵ شمسی)
اجرای سمت راست: نگارگری (گل و مرغ): اسدالله فقیهی
(اجرا: ۱۳۸۸) / قیمت: دو میلیون توماناین قطعه در خلال یک معامله در زمستان ۹۲ به ثمن بخس به غیاث علوی در قم واگذار شد. عجبا که این چلیپا همان تابلوییست که به خاطرش یک بار به قزوین رفتم و با دعوا و پرخاش از رئیس وقت حوزهء هنری پس گرفتم (اینجا)
اجرای سمت چپ: نسخهء دیگری از این شعر است که ابتدا همراه با مجموعهای از خطوطم برای تذهیب به استاد سید حسین نجومی دادم و مدتی بعد پسش فرستادند و عذر آورند که وقت ندارند. در تابستان ۹۱ آن را برای تذهیب در اختیار فرزانه جعفری نگارگر اصفهانی قرار دادم. / اسکن اصلی >> اینجا
اواخر آذر ۹۱ فرزانه جعفری حاصل کار را در سفری که از اصفهان به قم آمد، در دیداری که در پارکینگ منزلمان داشتیم، به همراه اثر دیگری از من که تذهیبش کرده بود، تحویلم داد. سریعا" از هر دو اسکن تهیه کردم. نرخ تذهیب را ابتدا برای هر دو کار یک میلیون تومان اعلام کرد که سرم سوت کشید ولی سعی کردم به رویم نیاورم و فقط کمرمق بگویم: جدّی؟ تا ایشان هم بگوید: چون شمایید، دوتاش به ۸۰۰ ه.ت و این آخر تخفیف است! ... فردایش قطعهء چلیپا را بعد از تماس تلفنی با خانم جعفری با دوچرخه مقابل منزل یکی از بستگانش در قم بردم که شب را آنجا مانده بود. تحویلش دادم و عنوان کردم برخی سفیدیهایش اذیتم میکند. مقدور هست باز رویش کار کنی و بیاضها را خنثی و خاموش کنی؟ گفت: چرا که نه؟ و قطعه را تحویل گرفت. بعد از چند ماه، به دنبال چند تماس، با مشکلات بسیار ۴۰۰ ه.ت بابت تذهیب دوم که عذری برای مرجوعکردنش نداشتم، فراهم و به حساب فرزانه واریز کردم. اما تا امروز که خرداد ۹۲ است، سراغی از چلیپا نگرفتهام که گرفتن همان و مطالبهء حقالزحمه همان... لینک فیسبوکی: اینجا