سطرنویسی جدید شیخ

خط ر.شیخ.م / خرداد۹۲/ تکلیف ِ تعیین‌شده برای مدرّسین انجمن خوشنویسان قم که در جلسهء اخیر و مختوم به صرف شام که همزمان با سوم شعبان میلاد مسعود سیدالشهداء(ع) تشکیل یافت، با ویدئوپروژکشن در کنار اجراهای دیگر مدرّسین مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت.

مشق‌های چندگانهء شیخ در بلاگ مشقنامه

ای کاش، ای کاش، ای کاش در این بلاگ بخشی را، بخش عمده‌ای را به ارائهء آثار خوشنویسی خوشنویسانی که هنرشان فراتر از نام و آوازهء آنهاست، اختصاص می‌دادم... ما خوشتر داریم نظر به «من قال» کنیم و بزرگان و مشاهیر را تمجید کنیم و که از قضا بی‌نیاز هم هستند و اغلب برای تمجید ما تره خورد نمی‌کنند و باز ما از رو نمی‌رویم؛ چرا که تحسین آنها به اقتضای «مادح خورشید مدّاح خود است» منقبت ماست و ما بیشتر در پی تاءمین منافع خویشیم (که به زعم من البته اشکالی هم ندارد و حرف من این است که با نظر به «ما قال» و بررسی کارشناسانهء آن هم میتوان مداح خویش بود.
بنده تلاش کردم در این بلاگ فضای متعارف را بشکنم. اگر از چلیپای آقای موحد تعریف کردم و آن را بر اجرای علی رضائیان ترجیح دادم، نه تحت تاءثیر نام موحّد که از باب قوت اجرایش بود و اگر حمد میرعماد را بر حمد استاد امیرخانی ترجیح دادم، نه خدشه‌واردکردن به نام و اعتبار امیرخانی که زوم‌کردن بر کاستی‌های اجرای حمدش بود. وقتی بدانیم بضاعت و تخصّص خودمان در چه حد است و مواضع ضربه‌زدنمان هم مشخص و محدود باشد (و به قول امام خمینی در جلسهء تدریس درس خارجشان در قم که پدرم هم شرکت می‌کرد: مواظب باشیم وقتی حریف سپر را به سر گرفته، ما به پهلویش خنجر نقد را وارد نکنیم) همه چیز حل است: هم حرمت نقدشونده (خصوصا" اگر از بزرگان باشد) محفوظ می‌ماند (چرا که ما همهء هویت و اعتبار هنری او را نشانه نرفته‌ایم) هم منتقِد (حتی اگر مثل من از کوچکان است) بضاعت و تخصّصش را کتمان نمی‌کند.
در بلاگ مشقنامه‌ام در این رستا سه جور مشق کردم: 
۱. مشق نقد آثار بزرگان تا آنجا که برایش دلیل و مستنداتی داشتم (و نه از باب پای چوبین بستن برای بلندنمایی) (اینجا و اینجا و اینجا) 
۲. مشق ایدهء «هنر می / عیب می» که البته بیشتر در برگهء خوشنویسی فیسبوکم رخ نمود. اگر کارها خوب پیش برود، این ایده به چاپ کتابی منتهی می‌شود که حاوی قطعاتی است با معدّل خوب که در قالب یک یادداشت کوتاه و با ذکر چند ریزنمره، هنر و عیبش تفکیک شده است.
۳. مشق نظر به «ما قال» و تمجید از آثار گمنامان... نمونه‌اش اثر خوشنویسی ارائه‌شده در همین پست....  نمونه‌ای است از کتابت‌نویسی جوان باریک‌اندامی به نام علیرضا نوربخش که طلبهء حوزهء علمیهء قم است و لنگرودی‌الاءصل... الله وکیلی بنگرید چگونه ابیاتی از ترجیع‌بند وصال شیرازی را اینقدر خوش نگاشته است و بسی دلرباتر از کتابت بسیاری از صاحب‌نامان بالانشین، که بی‌هنری پناه‌گرفته در قفای نامشان، مثل کف بی‌مغز و کوتاه‌عمر خواهد ترکید.
نوربخش با آنکه در برخی جشنواره‌ها شرکت کرده و مقامی کسب نموده یا تقدیر شده، این کسب رتبه آنقدر پربازتاب و مکرّر نبوده که از قیبل آن، صدای هنر این فرد به گوش جامعهء خوشنویسی برسد. حتی در همین قطعه ظاهرا" به خاطر شرکت‌دادن در یک جشنواره، از امضاکردن و ذکر نامش هم به خاطر شرط مسابقه خودداری کرده است.
شاید خود نوربخش در این امر بی‌تقصیر نبوده و کاهلی کرده. شاید وقت و قوتی را که صرف خرید و فروش خط می‌کرده (که ماههاست به خاطر رکود بازار در این بخش هم خبری از فعالیت او نیست) باید متمرکز در نگارش کتاب‌های حجیم مثل حافظ و شاهنامه می‌کرده... و البته در آن صورت هم معلوم نبود بتواند غرفه‌ای از غرفه‌های خوشنویسی را از آن خود کند و به نان و نام و نوا برسد... شاید به خود او بگویی، بگوید برای ما همین که هستیم مقدّر شده... شاید تحلیلگران بگویند او پیرو شیوهء استاد خروش است و سیستم فراگیر امیرخانی نمی‌گذارد پیروان دیگر مکاتب به جایی برسند... شاید به زمان بیشتری لازم است... و شاید و شاید و شاید... آنچه مسلم است این است که به شهادت این قطعه و دیگر قطعاتی که از علیرضا نوربخش جوان که بی‌سروصدا و متین در گوشهء شهر قم با زندگی طلبگی می‌سازد و گهگاه با سفر به تهران برای برخی کلکسیونرها خط می‌برد و سودی از قبل فروش و دلالی عایدش می‌شود و گاه با کتابتش گوشهء یک کتاب قدیمی و آسیب‌دیده را مرمّت می‌کند و دستمزدی می‌گیرد، او بسی بیش از این حق دارد که هم به دنیای خط سرویس بدهد و هم از تمتّعاتش بهره ببرد.
نکتهء آخر:
عشق من به اسکن‌گیری از آثار منحصر به فرد (حتی درجهء دو و سه) حتی در مقولات غیرمرتبط با خوشنویسی مرا به اینجا کشانده که حدود هزار سی.دی و دی.وی.دی در بایگانی دارم. گاه از اسکن‌گیری از برخی نسخه‌ها سال‌ها می‌گذرد و هنوز منتشرشان نکرده‌ام. ولی دیر یا زود گاه از سر تصادف، تصویری در لابلای تصاویر سی.دی‌ها توجهم را جلب می‌کند و صدهزار بار خدا را شکر میکنم که شهوت اسکن‌گیریم باعث شده به هر ضرب و زور و خواهش و تمنایی بوده اجازه بگیرم که دوست صاحب قطعه اجازهء تصویربرداری به من بدهد... و این دوست اگر امثال علیرضا نوربخش باشد، خودش از سر لطف اثرش را به دستان مشتاق من سپرده... و سوءال اینجاست که این قطعه الان کجاست؟ انگار بعد از روزی که نوربخش را در پارکینگ منزل در تیر ۸۸ دیدم و از این اثر تصویر برداشتم، دیگر این قطعه را ندیدم... چقدر بد بود اگر این تابلوی گریزان و فرّار را با ثبت تصویرش در رزولاسیون ۶۰۰ صید نمی‌کردم! و لعنت خدا بر آدمی که به من بگوید: دلت را به چه چیزی خوش کرده‌ای شیخ سفیه؟ و بخواهد بی‌عملی خودش را چماق کند و بر سر عمل من بکوبد؛ حتی اگر - لعنتی! - از دوستان نزدیک و بستگان من باشد.
تکمله:در دههء سوم خرداد ۹۱ علیرضا نوربخش در پاسخ به پرس‌و جو و حالپرسی من از این قطعه، عنوان کرد که به کیوان شجاعی‌منش فروخته استش! و او هم به مسئول یکی از موزه‌های اراک هدیه کرده استش!

تابلو به خط ثلث به خط «مثنی‌العبیدی»

قطعهء خوشنویسی به خط ثلث به خط «مثنی العبیدی» خوشنویس خوشدست که ظاهرا" مذهبشان سنّی شافعی است.
تحریرشده به سال ۱۴۲۸ قمری 
ابعاد اصلی: ۳۰ در ۹۰ سانتیمتر / اندازهء قلم: ۱۳ و ۱.۵ میلیمتر
طالبان خرید تماس بگیرند: ۰۹۱۲۷۴۹۹۴۷۹ 600 ه.ت / ک.ق: 0025078 فروخته شد

ز دست گریه کتابت ...

سطوری از بنده با مضامین قابل انطباق بر عاشورا از حافظ

تحریر مهر ۸۲تحریر: فروردین ۸۴تحریر: اسفند ۸۳ 

قطعهء عاشورایی

این دو فرد شعر سوءال امتحان ممتاز بنده در خرداد ۶۴ شمسی بود که به قبولیم در آن آزمون انجامید. تحریری که تقدیم می‌شود در فروردین ۸۴ شمسی (بیست سال بعد از تاریخ مزبور) در قزوین بر روی کاغذی که امیر عاملی رنگش کرده بود، انجام شده و امروز همزمان با روز عاشورای حسینی تقدیم بازدیدکنندگان وب می‌شود. التماس دعا!


کپی نظرات از کامنت‏دانی:
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ

دوشنبه 21 آذر1390 ساعت: 11:17 توسط:نورور
جناب شیخ محمدی
با سلام و قبولی عزاداری
خدمت شما عرض کنم اگر الان این خط را مبنی بر امتحان ممتاز حضرتعالی بود مطمئن باشید رد میشدید بدون برو برگرد .مومن مثل آقای امیرخانی چرا رفتی دنبال آپارتمان سازی ...مگر نمیدانید پایه هنرهای تجسمی بر زیبا دیدن و انکسار اصول تفکر به مخاطب است.من که اصلا نتوانستم شعر را بخوانم .هرچند از علاقمندان بخط حضرتعالی هستم مطمئن هستم هر وقت درست نوشتید کارهایتان خوب و یکدست میشود ولی تا وقتی بخواهید نوگرایی کنید همین آش شور و بی مزه درباری می شود ,مطمئن باشید هنر مدرن از ابتدای درست نوشتن در خط پیش میرود
وب سایت ایمیل

جمعه 16 دی1390 ساعت: 6:53 توسط:پژمان
آقای نورور
شما هنوز تو اینترنت مشق میکنید ؟ آقا جان الان چند ساله که شما در اینترنت پشت سر استاد امیرخانی حرف میزنی و گاهآ بد میگی . تو تمام این مدت دریغ از یه چلیپا که از شما دیده باشم . تنها اثر هنری خوشنویسی که از شما دیدیم دو سه صفحه کتابت روی کاغذ معمولی دفتر چهل برگ قدیمی ها بوده . خوب عزیز من شما اگر بجای اینکه اینهمه دنبال بدگویی استاد امیرخانی تو اینترنت باشی میرفتی چهار صفحه مشق میکردی حداقل میتونستی یک چلیپا بذاری تو اینترنت که خلق الله نگن یارو که اینهمه حرف میزنه در حد یه هنرجوی عالی هم نیست و نمیتونه یه چلیپا تحریر کنه . از همه اینها گذشته مگه بده آدم دنبال آپارتمان سازی باشه ؟ مگه بده دنبال سرپناه واسه زن و بچش باشه ؟ شما اگه ارث پدری داشتی و خداروشکر خونه و اموال داری و زن و بچه ای هم نداری یا داری که نگران آیندشون نیستی دلیل نمیشه همه مثل شما باشن که . برو جانم برو یه کم تو خلوت خودت با وجدان خودت فکر کن . گیرم استاد امیرخانی بده بده بد . استاد امیرخانی حرفه اش خط و خوشنویسی هست . شهرت و محبوبیت و همه زندگیش بر پایه خط و خوشنویسی هست. هر خوبی و بدی هم داشته باشه پس فردا تاریخ این مملکت رو حساب اعتبار خطش در موردش قضاوت میکنه . شما هم اگر میخوای مردم بعدآ قضاوت درستی از شما داشته باشن حداقل برو یه چلیپا بنویس چند تا کاره درست و درمون از خودت بجا بذار که پس فردا نگن نورور زده بود به سرش نمیتونست حتی یه چلیپا تحریر کنه سره خودشو گرم کرده بود به حرف ... !!!

سطر / تقدیم به مناسبت شب عاشورای حسینی / التماس دعا از همگی

انّ الحسین مصباحُ الهدی و سفینةُ النّجاة
سطر نستعلیق / خط :  رضا شیخ محمّدی /  تحریر:  بهمن ۸۵

بیت عاشورایی حافظ و چلیپای استاد موحد

هر اثر هنری «حسب‌الحال مشتاقی» به نام هنرمند است و گزارشی از پسند او و نیز هم: نوع نگاهش به پیرامونش و به خویش و به ایده‌ها و ایده‌آل‌هایش. از این منظر باکی نیست اگر آثار درجۀ دو و پنج یک آرتیست هم در تاریخ بماند؛ یا آثاری که متعلّق به شیوه و مکتبی است که دیگر تمایلی به پوییدن مسیر آن ندارد.
از آثار هر هنرمند آلبومی می‌توان ساخت، دربردارندۀ مراحل بزرگ‌شدن یا حتّی پسروی و انحطاط او. می‌توان از طریق رهگیری و ردگیری محصولاتی که از او در زمان‌های مختلف صادر ‌شده، با او در جادۀ هنر همراه شد و با افت و خیزهایش افتاد و برخاست! پس اگر نه باید دست کم شاید حتی چرکنویس‌ها را نگه داشت و دور نریخت و هر تجربه‌ای را - گیرم هنوز به انجام نرسیده یا حتّی بعداً به انحراف یا انصراف هنرمند انجامیده - مهر و امضا کرد.
در ایّام منسوب به سرور پاکان و پاک‌بینان امام حسین(ع) هستیم و به شب عاشورا نزدیک می‌شویم؛ شبی که یارانِ آن امام همام به جای ترس و نگرانی، رقص شادی و نیک‌‏سرانجامی ‏کردند. تناسب خوبی دارد در این ایّام نگاه به ابیاتی از حضرت حافظ که قابلیّت تأویل عاشورایی دارد و جناب حسینی موحّد خوشنویس نام‌آشنای قمی در آذر ۵۶ در مقطعی که تحت تأثیر مرحوم استاد سیّد حسن میرخانی می‌نوشتند، تحریرش کرده‌اند.                لینک‌های مرتبط: اینجا و اینجا و اینجا

خط استاد امیرخانی در وصف سیدالشهدا(ع)

متنی در وصف وجود نازنین سیّدالشّهدا(ع) از زبان پیامبر عظیم‌الشاءن اسلام(ص)
خط: استاد غلامحسین امیرخانی / تحریر: اوایل دههء ۶۰ شمسی
عکّاس: رضا شیخ محمّدی / دوربین: مینولتا (آنالوگ)
مکان عکّاسی: تهران، تالار وحدت
زمان: سال ۶۳ شمسی در سفری که به همراه زنده‌یاد محمّدرضا قنبری از قزوین با اتوبوس به تهران سفر کردم. ۱۹ساله بودم و آنقدر بزر گ نشده بودم که تنها سفر ‌کنم. قنبری به تهرانم برد و برای اوّلین بار با نسخهء اصل از یکی از خطوط استاد امیرخانی مواجهم کرد. لحظات هیجان‌انگیزی بود. از پشت شیشه از آن عکس گرفتم. برای اینکه نور فلاش به نگاتیو منعکس نشود و نسوزاندش، تصویر را با پرسپکتیو ثبت کردم. شنیده‌ام با نرم‌افزار رایانه‌ای می‌توان این اعوجاج تصویر را اصلاح کرد؛ افسوس که بلد نیستم.

پوستر طرّاحی‌شده در شاهرود بر اساس یکی از سیاه‌مشق‌های حقیر

تصویر1) سیاه مشق اولیهء شیخ

تصویر2) سیاه مشق شیخ با تذهیب الناز ارجی (قزوین)دوستم مهران کمیلی که در شاهرود ساکن است، به کمک یکی از سیاه‌مشق‌های بنده که بر اساس نام مبارک حضرت سیّدالشّهداء(ع) در اردیبهشت ۸۷ تحریر شده و در این پست تصویر3) سیاه مشق شیخ در پوستر طراحی مهران کمیلی (شاهرود)ارائه شده بود، پوستری برای یک نشست خوشنویسی در شاهرود طرّاحی کرده است. از مهران با خاطر این انتخاب تشکّر می‌کنم.
در پست حاضر ضمن انتشار این پوستر (تصویر۳) دو تصویر دیگر هم ارائه می‌شود:
سیاه‌مشق اوّلیّهء شیخ (تصویر۱) و سیاه‌مشق مزبور بعد از تذهیب دوست نگارگر قزوینی‌ام: خانم الناز ارجی (تصویر۲)

چند اثر خوشنویسی منتشرنشده در خصوص حضرت سیدالشهداء(ع)

  اثر: احد ترابی اراکی / از مجموعهء سید مهدی رحیمی (اراک) / عکاس: شیخ, خرداد 88 سیاه مشق / استاد عبدالله فرادی / تحریر در اربعین سال 60 شمسی / تذهیب: زرین نقش فراهانی زیارت عاشورا / اثر: ماهرویی (اراک) / مجموعهء سید مهدی رحیمی / عکاس: شیخ / خرداد 88 

پست حاضر به مناسبت سوم شعبان (میلاد مسعود حضرت سیّدالشّهدا - ع - ) تقدیم بازدیدکنندگان وب می‌شود. با تشکّر از دوستم سید مهدی رحیمی از اراک که این آثار در سال 88 در منزل ایشان عکاسی شد و نیز دوستم آزرم از اصفهان که مونتاژ دوقطعه اسکن از سیاه‌مشق مرحوم فرادی را تقبّل نمودند.

دو قطعه شکسته به قلم دوست شکسته‌نویسم امیرمیثم سلطانی

قطعه‌ی سمت راست که بر اساس ترجیع‌بند معروف محتشم کاشانی در وصف سید و سالار شهیدان(ع) تحریر شده است، در مسابقه‌ی اشکواره‌ی حسینی که چند ماه قبل از سوی انجمن خوشنویسان قم با همکاری اداره‌ی ارشاد اسلامی برگزار شد، جایزه‌ی نخست بخش شکسته را از آن خود کرد. انجمن خوشنویسان قم به تازگی به فکر چاپ منتخب آثار مسابقه‌ی مزبور و از جمله همین قطعه (مزیّن به تذهیب «حسین نظیفی») افتاده است. قطعه‌ی سمت چپ حکایتی است از گلستان سعدی از همین خطّاط و تذهیبکار.

آثار خوشنویسی دوست قزوینی‌ام «علیرضا محبی»

این پست را به دوست خوشنویس قزوینی‌ام «علیرضا محبی»
که مکرراً در مسابقات هنری خوشنویسی کشوری مقام می‌آورد
و به تازگی هم در جشنواره‌ی خوشنویسی تبریز در رشته‌ی خط شکسته رتبه کسب کرد، اختصاص می‌دهم و به تدریج این پست را آپدیت می‌کنم.
فعلاً نمونه‌هایی از آثار ایشان را که در آرشیوم دارم، در اینجا قرار می‌دهم:

  

ادامه نوشته

خط رضا شیخ محمدی / نگارگری استاد سید حسین نجومی

آر ۸۱ = مرقع عاشورایی + دو قطعهء ترکیبی (واخفض)
انگار مرقع عاشورایی را در یکی از آر.های اخیر به صورت جی.پی.جی قرار داده ام از آن استفاده شود

خط حقیر و تذهیب استاد سید حسین نجومی

یک قطعه‌ی خوشنویسی اثر حقیر
(ابعاد اصلی: ۴۵ در ۶۰ سانت)
متعلق به دوره‌های مختلف کار هنری‌ام (از سال ۶۵ شمسی تا ۸۴)
که بر حول محور شخصیت سید و سالار شهیدان حسین‌بن علی(ع) تحریر شده است.
قطعه‌بندی، تذهیب و گل و مرغ، کار استاد حسین نجومی در خرداد ۸۶ شمسی است.
اصل این قطعه در حال حاضر در مجموعه‌ی کلکسیونر قزوینی امیر عاملی است.



                                                                                                                             قطعه‌ی فوق در سایز بزرگ
قیمت اثر: فروخته شد


راست: استاد سیّد حسین نجومی nojoomi فرزند آیةالله نجومی (خطاط)
چپ:
رضا شیخ محمدی در پست‌زمینه، کارهای خوشنویسی حقیر با تذهیب و نقاشی گل و مرغ استاد سید حسین نجومی دیده می‌شود. عکس یادگاری در پارکینگ منزلمان در قم در تابستان ۸۶ گرفته شده است.

برخی از آثار خوشنویسی حقیر (3) قطعه نستعلیق





 

برخی از آثار خوشنویسی حقیر (2) سیاه مشق














 

 




سیاه‌مشق حقیر بر روی بیت دوست شاعرم و خوشنویسم « امیر عاملی »:
عمر گرامی رفت و نشد ، تا که ز چنگت دل ببرم
امشب و هر شب ای صنما ، در پی دیدار سحرم





سیاه‌مشق حقیر بر روی سوره های حمد و قل هو الله احد

برخی از آثار خوشنویسی بنده (1) سطر



قطعه‌خط نستعلیق به قلم حقیر رضا شیخ‌محمدی
روی بیتی از مرحوم کمپانی
/ تحریر: مرداد ۸۴ /
تذهیب: علیرضا صادقی (تذهیب‌کار و مرمت‌کار معروف اصفهانی)

































چند اثر خوشنویسی از حقیر: سورهء قدر، قطعه در وصف امام حسین(ع)، قطعه در بارهء قدس

قبل از تذهیببعد از تذهیبسوره‌ی قدر / اثر رضا شیخ‌محمدی / رمضان ۱۳۸۴ شمسی
ابعاد اصلی: ۴۰ در ۳۰ /
نگارش روی کاغذ ساخته‌شده توسط دوستم: البرزی / تذهیب و گره‌چینی: استاد سید حسین نجومی / نرخ دریافتی بابت تذهیب: ۴۰ ه.ت. این قطعه را در خلال یک معامله به دوست هنرمند و خطبازم امیر عاملی در قزوین فروختم. ایشان هم مدّتی بعد به مرتضی تدیّن مجموعه‌دار قزوینی دادند. چندی بعد قطعه را از آقای تدیّن گرفتم تا در نمایشگاه‌های انفرادیم شرکت دهم. در خرداد ۸۹ قبل از سفر به هند در دیدارم با سیّد علوی (روحانی خریدار کتب خطّی و قرآن) که ایشان سه قطعه خط قدیمی و سه قطعه از خودم را جمعا به هشتصد دلار خریدار کرد، این قطعه هم وارد مجموعهء ایشان شد.
لینک مرتبط: اجرای دیگری از این سوره با تذهیب مرجان عابدی >>> اینجا
ـــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
راست: حسین بن علی بن ابیطالب
ز دست گریه کتابت نمی‌توانم کرد / که می‌نویسم و فی‌الحال می‌شود مغسول (سعدی)
تذهیب: حکیمه پوریزدانپرست
چپ: شعر حمید سبزواری در مورد قدس / تحریر: ۸۰