بیت عاشورایی حافظ و چلیپای استاد موحد
هر اثر هنری «حسبالحال مشتاقی» به نام هنرمند است و گزارشی از پسند او و نیز هم: نوع نگاهش به پیرامونش و به خویش و به ایدهها و ایدهآلهایش. از این منظر باکی نیست اگر آثار درجۀ دو و پنج یک آرتیست هم در تاریخ بماند؛ یا آثاری که متعلّق به شیوه و مکتبی است که دیگر تمایلی به پوییدن مسیر آن ندارد.
از آثار هر هنرمند آلبومی میتوان ساخت، دربردارندۀ مراحل بزرگشدن یا حتّی پسروی و انحطاط او. میتوان از طریق رهگیری و ردگیری محصولاتی که از او در زمانهای مختلف صادر شده، با او در جادۀ هنر همراه شد و با افت و خیزهایش افتاد و برخاست! پس اگر نه باید دست کم شاید حتی چرکنویسها را نگه داشت و دور نریخت و هر تجربهای را - گیرم هنوز به انجام نرسیده یا حتّی بعداً به انحراف یا انصراف هنرمند انجامیده - مهر و امضا کرد.
در ایّام منسوب به سرور پاکان و پاکبینان امام حسین(ع) هستیم و به شب عاشورا نزدیک میشویم؛ شبی که یارانِ آن امام همام به جای ترس و نگرانی، رقص شادی و نیکسرانجامی کردند. تناسب خوبی دارد در این ایّام نگاه به ابیاتی از حضرت حافظ که قابلیّت تأویل عاشورایی دارد و جناب حسینی موحّد خوشنویس نامآشنای قمی در آذر ۵۶ در مقطعی که تحت تأثیر مرحوم استاد سیّد حسن میرخانی مینوشتند، تحریرش کردهاند. لینکهای مرتبط: اینجا و اینجا و اینجا