گزارش مراسم اختتامیّه‌ی اوّلین نمایشگاه انفرادی خوشنویسی رضا شیخ‌محمّدی

آقای عربی, استاد احمد عبدالرضاییاستاد میرموءمنی, زهرا بیاترضا شیخ‌محمّدی در حالی نخستین نمایشگاه انفرادی خوشنویسی خود را برگزار کرد که در روز افتتاحیّه‌ی نمایشگاه (۸ خرداد ۸۸)پا به ۴۵ سالگی گذاشته بود.
تعلّل شیخ در ورود به عرصه‌ی برگزاری نمایشگاه انفرادی به مثابه‌ی «پَک» کامل و ویترینی برای عرضه‌‌ی مجموعه فرآورده‌های تولیدشده در خلال یک فعّالیّت هنری و فرهنگی خاص، شاید ریشه در وسواس او و انتظارکشی چندساله‌اش برای رسیدن آثارش به نصاب حُسن (در حدّی از کمال) بوده است. (ادامه)

ادامه نوشته

اختتامیّه‌ی نمایشگاه خوشنویسی رضا شیخ محمدی

 

۱۴ خرداد ۸۸
۴عصر

اراک ،نگارخانه‌ی ماندگار
(ادامه)

ادامه نوشته

قطعه نستعلیق به خط شیخ و تذهیب زرّین‌نقش فراهانی

بسم الله الرّحمن الرّحیم
بر روی کاغذ دست‌ساز هندی
(آهارمهره‌ی ایران)
تحریر: فروردین ۸۷
تذهیب: زرّین‌نقش فراهانی
اردیبهشت ۸۸
ابعاد اصلی: ۱۹ در ۲۲ سانتی‌متر
قیمت: فروخته شد

چلیپای بدون رقم از استاد خروش (آپدیت پست)

چلیپای استاد خروش که در بهار 88 از سوی علیرضا نوربخش به من عرضه شد و خریداری کردم و مشاهده کردم که در فاصله‌ی این یک سال تغییراتی کرده از جمله تذهیب قبلیش توسّط زرین‌نقش فراهانی با تذهیب جدیدی پوشانده شده است!چلیپای استاد خروش با تذهیب اوّلیه‌اش توسط مرحوم بیوک احمری که علیرضا نوربخش آن را از استاد خواجه‌تاش شاگرد جناب خروش امانت گرفت (خرید؟) و در اردیبهشت 87 برای اسکن در اختیا ر من نهاداستاد کیخسرو خروش, سال 1364, موزه هنرهای معاصر تهرانپیوند خجسته میان دو بیت از یک غزل دلکش از شیخ مصلح‌الدّین سعدی شیرازی با درک و دریافت استاد کیخسرو خروش از قالب کهن چلیپا، در مجاورت تذهیب خوب و خاصّ کیوان شجاعی‌منش به تولید این قطعه‌ی زیبای نستعلیق (تصویر سمت راست) منتهی و منجر شده است.
شیوه‌ی کیخسرو خروش مبتنی بر مهندسی دقیق کلمات و جاسازی و چیدمان حروف بدون توسّل به پیچیده‌نویسی است. گویی کاتب خود را متعهّد می‌بیند که آنگونه بنویسد که مضامین مورد استفاده‌اش سهل و ساده قرائت شود. از این رو در این سبک و سیاق، نشانه‌ای از چندکرسی‌نویسی و افت و خیز کلمات و تراکیب معمّاگونه وجود ندارد. در این اثر آشکارا شاهد تاءثیرپذیری خروش از مرحوم استاد سید حسین میرخانی از اساتید برجسته‌ی نستعلیق معاصر هستیم.
گفتنی است این اثر قبل از تذهیب‌شدن توسّط شجاعی‌منش هم به دست من رسیده بود و اسکن سمت راست را از آن تهیّه کرده بودم که ظاهرا تذهیب مرحوم احمری یا زاویه را دارد. دوستم علیرضا نوربخش قطعه را در اختیار بنده گذاشت و عنوان کرد که استاد خروش آن را برای جناب خواجه‌تاش تحریر کرده است. در آن مقطع قطعه را با نوربخش معامله نکردم. ماهها بعد در خلال یک معاملهء سیصد هزار تومانی (بر روی این قطعه و سیاه‌مشقی از فتحعلی حجاب) این اثر هم به تملّک بنده درآمد. قطعهء فتحعلی حجاب را بعدا" به دوست عزیز کرمانیم عبدالله فکری به ۵۰۰ هزار تومان فروختم و قطعهء حاضر را هم که ۲۵۰ هزار تومان قیمت گذاشته بودم، در هفتهء آخر فروردین ۹۱ به ۲۲۵ هزار تومان به دوست عزیزم عبّاس حقّانی ساکن بیرم لارستان فروختم. خداوند تمام دوستانی که اسمشان در این پست آمد و از جمله خودم را حفظ کند!

تاریخ قبلی پست: ۲۴/۱/۸۸ / آپدیت پست در فروردین ۹۱

دو اجرا از چلیپای شیخ (من دوستدار روی خوشم)

شعر: حضرت حافظ / خوشنویسی: رضا شیخ‌محمّدی
(تحریر: اردیبهشت ۱۳۸۵ شمسی)
اجرای سمت راست: نگارگری (گل و مرغ): اسدالله فقیهی
(اجرا: ۱۳۸۸) / قیمت: دو میلیون تومان
این قطعه در خلال یک معامله در زمستان ۹۲ به ثمن بخس به غیاث علوی در قم واگذار شد. عجبا که این چلیپا همان تابلوییست که به خاطرش یک بار به قزوین رفتم و با دعوا و پرخاش از رئیس وقت حوزهء هنری پس گرفتم (اینجا)
اجرای سمت چپ: نسخهء دیگری از این شعر است که ابتدا همراه با مجموعه‌ای از خطوطم برای تذهیب به استاد سید حسین نجومی دادم و مدتی بعد پسش فرستادند و عذر آورند که وقت ندارند. در تابستان ۹۱ آن را برای تذهیب در اختیار فرزانه جعفری نگارگر اصفهانی قرار دادم. / اسکن اصلی >> اینجا
اواخر آذر ۹۱ فرزانه جعفری حاصل کار را در سفری که از اصفهان به قم آمد، در دیداری که در پارکینگ منزلمان داشتیم، به همراه اثر دیگری از من که تذهیبش کرده بود، تحویلم داد. سریعا" از هر دو اسکن تهیه کردم. نرخ تذهیب را ابتدا برای هر دو کار یک میلیون تومان اعلام کرد که سرم سوت کشید ولی سعی کردم به رویم نیاورم و فقط کمرمق بگویم: جدّی؟ تا ایشان هم بگوید: چون شمایید، دوتاش به ۸۰۰ ه.ت و این آخر تخفیف است! ... فردایش قطعهء چلیپا را بعد از تماس تلفنی با خانم جعفری با دوچرخه مقابل منزل یکی از بستگانش در قم بردم که شب را آنجا مانده بود. تحویلش دادم و عنوان کردم برخی سفیدی‌هایش اذیتم می‌کند. مقدور هست باز رویش کار کنی و بیاض‌ها را خنثی و خاموش کنی؟ گفت: چرا که نه؟ و قطعه را تحویل گرفت. بعد از چند ماه، به دنبال چند تماس، با مشکلات بسیار ۴۰۰ ه.ت بابت تذهیب دوم که عذری برای مرجوع‌کردنش نداشتم، فراهم و به حساب فرزانه واریز کردم. اما تا امروز که خرداد ۹۲ است، سراغی از چلیپا نگرفته‌ام که گرفتن همان و مطالبهء حق‌الزحمه همان...    لینک فیسبوکی: اینجا


اسکن اصلی اجرای دوم چلیپا (بالا سمت چپ) را در خرداد ۹۲ به همراه اسکنی از یکی از تذهیبهای اوریجینال کار دوست نگارگرم حمید علی‌محمدی که در بهمن ۷۶ آورد منزلمان و اسکن کردم و نیز تذهیبی که محسن روزگرد روی یکی از کارهام انجام داده بود، برای دوست خوشنویس و آشنا با فتوشاپم مهدی منصوری که زمانی شاگرد خوشنویسی من بود و الان در تنکابن بسر می‌برد، پست کردم  که با هم بیامیزد. این دوست متخصص چینش رایانه‌ای نستعلیق با نرم‌افزار کلک هم هست و چند دیوان شعر از او وارد بازار نشر شده است... هفتهء گذشته تصویر یکی از خطوط دست‌نوشتهء او را هماغوش با تذهیب یکی از خطوطم که آقای برزکار انجام داده بود، در نت دیدم و بهش پیغام دادم که منم می‌خوام! و چند نمونه خط و تذهیب برایش فرستادم... حاصل تلفیق را اینجا مشاهده می‌فرمایید.

اعلان

دعوتنامهء نمایشگاه

تصاویری از افتتاحیهء نمایشگاه خوشنویسی شیخ در اراک در سالروز تولدشنگارخانه‌ی
 «ماندگار» اراک (مرکز استان مرکزی) برگزار می‌کند:

اوّلین
نمایشگاه انفرادی خوشنویسی
 رضا شیخ‌محمّدی (ادامه)
طراح پوستر: حسین جولایی

ادامه نوشته

لطفآ همه اظهار نظر کنند!

استاد سیّد محمّد حسینی موحّد خوشنویس بزرگ معاصر
در تماس تلفنی مورّخه‌ی سی اردیبهشت ۸۸ با من
بعد از:
۱.  انتقاد شدید از مطالبی که در مقایسه میان حمد میرعماد و حمد استاد امیرخانی
در این وب نوشته‌ام و
۲.  توصیف این مقایسه با «تعرّض من به استاد امیرخانی» و
۳.  ابراز بی‌فایدگی این قیاس (به لحاظ اینکه از نظر ایشان ترجیح حمد میرعماد بر حمد امیرخانی اظهر من الشمس است و نیاز به گفتن ندارد) و
۴.  نفی شاءنیّت و صلاحیّتم برای نقد هنری و
۵.  لزوم خاموشی‌گزینی‌ام به اعتبار سکوت اساتید خطّ قم: عبدالرّضایی و بنی‌رضی و
۶.  «الکن‌بودنم در ادبیّات» و
۷.  «بسیارمبتدی بودنم» در این حوزه و
۸. «ماتـن»نبودنم
(تمام تعابیر و توصیفات فوق عیناً در مکالمه استفاده شد)
ابراز کردند:



اگر جراءت داری، در وبلاگت بنویس:

آقای موحّد عرض کرد:

آقای شیخ‌محمّدی حدّ نقد هنری خطوط را ندارد.


و افزودند:
زیرش هم چیزی ننویس
و بگذار خود بازدیدکنندگان نظر دهند.

حالا:
این من و این  استاد موحّد و این هم نظر بازدیدکنندگانم: