پرهیز از ولنگارنویسی یا نگاه ارکسترال به تکمضراب!
چه این قطعه به شهادت دکتر رامین قدیمی کلکسیونر شهیر خوشنویسی (که دیدگاهش را در ظَهر قطعه درج کرده) از خطوط مرحوم محمّدحسین شیرازی (مشکینقلم) و چه به ادّعای مرجوح مرحوم دکتر مهدی بیانی (باز هم قیدشده در پشت اثر) از آثار دورهء جوانی مرحوم میرزا غلامرضا باشد، تابلوی فاخری با مجموعهای از حروف و کلمات پاکیزه و تراشخورده است که از دقّت و وسواس کاتب در نگارش حاکی است. پرپیداست که قالب سیاهمشق در منظر او، عرصهء «ولنگارنویسی» مفردات نیست. البتّه در این {نوع} سیاهمشق به ظاهر شاهد گرهفکنیهای خاص و فنی نیستیم و شاید درگیرنبودن ذهن کاتب به فضاسازی باعث شده که نیرویش را دربست به درآوردنِ مفردات اختصاص دهد و به هر حرف و کلمه به عنوان یک تابلو بنگرد. در جایی خوانده بودم که نوازنده و آهنگساز بزرگ معاصر حسین علیزاده که شاهکار «نینوا»یش فراموشنشدنی و حضور در برخی کنسرتهایش از جمله کنسرت فرهنگسرای بهمن در اواسط دههء هفتاد از افتخارات بنده است، در برخی تکنوازیهایش به تاءسی از اساتیدش به هر مضراب به دید یک ارکستر مینگرد.