خیمه'زنی خوشنویس و خواننده بر یک مضمون
اتّفاق نیکوییست که دو هنرمند بزرگ یکی در عرصهء خوشنویسی و دیگری آواز بر روی مضمون واحدی از ادبیّات گرانسنگ پارسی خیمه بزنند؛ محصول کار را در یکی ببینیم و در دیگری بشنویم.
آیا خوشنویس به مدد و با تکیه بر ابزار کتابت، همان کاری را نمیکند که خواننده با تارهای صوتیش؟ حق این است که وجوه تشابه عدیدهای میان دو هنر خوشنویسی و آواز ایرانی وجود دارد. خوشنویس، کلمات و حروف را با رعایت و حفظ فاصله مینگارد. مراقب است نه منفصل بنویسد نه فشرده. خواننده نیز باید نه گسسته بخواند نه به تعجیل. خوشنویس به اقتضای قابلیتی که برخی حروف دارند، در خلال نگارش مبادرت به نوشتن کشیده میکند و خوانندهء موسیقی سنّتی هم همین کشش را بر روی حروف مصوّت اجرا میکند. خوشنویس با بیاض در خط، کار سکوت را در آواز انجام میدهد.
اشتراک واژهء «تحریر» که هم در حوزهء خوشنویسی کاربرد دارد و هم در آواز ایرانی، خود به اشتراک این دو هنر آگهی و گواهی میدهد.
در پست حاضر چلیپایی از استاد اجل غلامحسین امیرخانی میبینید که در صفحهء ۱۲۰ کتاب صحیفهء هستی چاپ شده و حاوی دو بیت از غزل دلکش پیر پارس با این مطلع است:
«حالیا مصلحت وقت در آن میبینم / که کشم رخت به میخانه و خوش بنشینم»
در ادامه لینک آوازی از استاد محمّدرضا شجریان تقدیم میشود که همین غزل را در یک محفل خصوصی در اوّل مهر ۵۹ (در چهل سالگی و سالروز تولّدش) همراه با نی استاد حسن کسایی در مایهء ابوعطا در منزل استاد محمّد موسوی میخواند.
این پست فرصتی فراهم کرد تا عکس منتشرنشدهای از استاد حسن کسایی را نیز از آرشیوم تقدیم بازدیدکنندگان عزیز کنم. نسخهء بدون واترمارک این عکس و نیز فایل کامل اجرای محفل خصوصی (با زمان نیم ساعت) در آرشیو حقیر موجود است.
لینک دریافت ۵ دقیقه از آواز خصوصی استاد محمّدرضا شجریان >>> اینجا
و در صورت فیلتربودن >>> اینجا